درد دل خویش با که گویم
درمان دل خود از که جویم
بی روی تو اوفتان و خیزان
سرگشته ی زلف تو چو گویم
جانم به لب آمد از فراقت
در جستن وصل چند پویم
بر حال دلم دهد گواهی
خوناب دو چشم و رنگ رویم
در شوق میان همچو مویت
از غصّه گداخته چو مویم
از خاک وجود ناشکیبا
گر کوزه گری کند سبویم
بر شادی دوست و رغم دشمن
من ترک وصال تو نگویم
تا چند تحمّل فراقت
آخر نه ز آهن و نه رویم
ای نور دو دیده چهره از غم
تا چند به آب دیده شویم
گر یار ز عشق خویش صد داغ
بر جان و دلم نهد چه گویم
از جمله مخلصان چه باشد
من بنده ی بندگان اویم
غیر از تو کسی دگر ندارم
ای از دو جهان تو آرزویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد دل و غم فراق محبوب میگوید. او در تلاش است تا درمانی برای دل خود پیدا کند، اما احساس میکند که بدون روی محبوبش بیهدف و سرگشته است. عشق و دوری محبوب به شدت او را آزار میدهد و چشمهایش از گریه و غم پر شده است. شاعر به شدت عاشق است و تحمل فراق را برایش دشوار میداند. او بر این باور است که هیچ کس جز محبوبش برایش ارزشمند نیست و همه آرزوهایش معطوف به اوست. در نهایت، شاعر خود را بنده عشق و محبت محبوب میشمرد و جانش را فدای او میکند.
هوش مصنوعی: نمیدانم با که از دردهای درونم سخن بگویم و برای درمان دلم چه کسی را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که تو نیستی و به چهرهات نگاه نمیکنم، دلم همچنان درگیر و پریشان زلفهای توست. هر بار که نامت را میبرم، این حال و وضعیت بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: جانم از دوری تو به لب رسیده و تنها در جستجوی وصالت هستم.
هوش مصنوعی: چشمهای اشکآلود و رنگ پریدهام گواه بر حال بد دلم است.
هوش مصنوعی: در حسرت و شوق تو، مانند مویی که به خاطر غم و اندوه سوخته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از خاک وجود ناامید و بیتاب باشد، توانایی ساختن ظرفی زیبا و ارزشمند را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: من برای خوشحالی دوست و ناراحتی دشمن هرگز از وصال تو دست نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: تا کی باید جدایی تو را تحمل کنم؟ نه قلبم مثل آهن است و نه چهرهام از آن برخوردار است.
هوش مصنوعی: ای روشنی چشمهایم، تا کی باید غمگین باشیم و با اشکهایمان صورت خود را بشوییم؟
هوش مصنوعی: اگر عشق من به محبوب به من زخمهای زیادی بزند، چه بگویم؟
هوش مصنوعی: من هم یکی از بندگان خاص خداوند هستم و در زمره کسانی قرار دارم که به او خضوع و فروتنی میکنند.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس دیگری در زندگیام نیست، ای آرزوی هردو جهان من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درمان دل خود از که جویم
افسانهٔ خویش با که گویم
تخمی که نروید آن چه کارم
چیزی که نیابم آن چه جویم
آورد فراق زردرویی
[...]
آیینهٔ بخت پیش رویم
اقبال به شانه کرده مویم
گر نیست جمال و رنگ و بویم
آخر نه گیاهِ باغِ اویم؟
ای خاک درِ تو آب رویم
بر باد مده چو خاکِ کویم
بیچاره بماندهام کزین پس
ره نیست به عقل چاره جویم
در کورهی آتشِ فراقت
[...]
ای گریه، ترا چه شکر گویم؟
کز تست هزار آبرویم
آید همه، بوی آتش دل
هر بار که از جگر ببویم
بیگانه و آشنا به یک بار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.