تا به کی دل را ز درد عشق تو پر خون کنم
دیده نم دیده را در هجر تو جیحون کنم
هر شب از دست فراقت چند بار از راه چشم
زعفرانی رنگ رخسارم ز خون گلگون کنم
چون الف بودم قدی داری روا ای بیوفا
کان الف را هر دم از درد فراقت نون کنم
گفته بودی در غمم چونی چه گویم درد دل
بی رخت ای نور دیده زندگانی چون کنم
درد عشقم همچو افسانه ست نزد خاطرت
در نمی گیرد اگر خود صد هزار افسون کنم
دیده ام بر من حسد دارد نگر تا چاره چیست
گر مفر باشد ز راه غیرتش بیرون کنم
ناله گاه از درد دوری می کنم بیچاره وار
گاه از جور و جفای گردی گردون کنم
گرچه درویشم ولی از کیمیای وصل تو
گر بیابم خویشتن را در شبی قارون کنم
هم امیدم هست روزی در جهان کز وصل من
خاک در چشم حسودان خسیس دون کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج عشق سخن میگوید و احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او به تلخی از جدایی و غمهای ناشی از آن مینالد و در آرزوی وصال معشوق است. شاعر از دشواریهای زندگی بدون معشوق و حس حسادت دیگران میگوید و به روشهای مختلفی که برای تخلیه این دردها امتحان کرده، اشاره میکند. در نهایت، او امید دارد که روزی به وصال معشوق برسد و بر حسودان پیروز شود. این شعر نمایانگر عواطف شدید و عشق عمیق شاعر است.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر درد عشق تو دل را پر از اندوه کنم؟ آیا میتوانم با اشکهایم در غم نبودنت، مانند جیحون (رود) جاری شوم؟
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر دوری تو، چندین بار از چشمانم اشک میریزم و چهرهام که رنگ زعفران است، به خاطر غم از عشق تیره و خونین میشود.
هوش مصنوعی: من که مانند حرف الف هستم و قامت تو را زیبایی میبخشد، ای بیوفا؛ هر لحظه به خاطر غم دوریات، به درد دل نون میزنم.
هوش مصنوعی: گفته بودی وقتی در غم هستم، چه بگویم. حالا با نبود تو، که شادی زندگیام هستی، چگونه میتوانم با این درد و دل عذابآور زندگی کنم؟
هوش مصنوعی: عشق من به اندازهای دردناک است که مانند یک افسانه به یاد تو نمیآید، حتی اگر من هزاران ترفند و جادو بکار ببرم.
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که کسی به من حسد میورزد. حالا باید فکر کنم که چه راه حلی وجود دارد. اگر ممکن باشد، باید او را از مسیر غیرت خود دور کنم.
هوش مصنوعی: گاهی از درد فاصله بودن ناله میزنم و بیچاره میشوم، و گاهی هم از ظلم و ستم این دنیا شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: هرچند که من فقیر و بیچیز هستم، اما اگر بتوانم در یک شب به عشق و وصال تو دست یابم، میتوانم مانند قارون، ثروتمند و پرابهت شوم.
هوش مصنوعی: امید دارم روزی در دنیا بیاید که با وصال من، خاک را در چشم حسودان پست و حقیر سازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
[...]
آخرای جان جهان تدبیر وصلت چون کنم
چند در چنگ فراقت دیدگان پر خون کنم
افعی زلفت که برزمرد همی غلطد چرا
خیره بروی هر زمان از جزع بر افسون کنم
یکشب ار بینم دو دست خویش طوق گردنت
[...]
آخر ای جان جهان تدبیر وصلت چون کنم؟
چند در چنگ فراقت دیده و دل خون کنم؟
افعی زلفت که بر زمرد همی گردد چرا
خیره بروی هر زمان چون جزع تو افسون کنم؟
یک شب ار بینم دو دست خویش طوق گردنت
[...]
سایه وارم هر شب از سودای زلفت، چون کنم؟
چند گرد خویشتن گه سحر و گه افسون کنم!
از دل بدخوی خود خونابه ای دارم که گر
قطره ای از دل برون ریزم، جگرها خون کنم
تو به بند کشتن من، من بر آن کز دوستی
[...]
دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون کنم
هر زمان از آتش دل دیده را پر خون کنم
ای دو زلف کافرت خود سر فرو نارد به ما
ای نگار ماه رخ گر صد هزار افزون کنم
در شب هجران ز روی چون زر و سیماب اشک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.