خرِ عیسی است که از هر هنری باخبر است
هر خری را نتوان گفت که صاحب هنر است
خوشلب و خوشدهن و چابک و شیرینحرکات
کمخور و پردو و با تربیت و باربر است
خرِ عیسی را آن بیهنر انکار کند
که خود از جملۀ خرهای جهان بیخبراست
قصدِ راکب را بی هیچ نشان میداند
که کجا موقعِ مکثست و مقامِ گذر است
چون سوارش برِ مردم همه پیغمبر بود
او هم اندر برِ خرها همه پیغامبر است
مرو ای مردِ مسافر به سفر جز با او
که ترا در همه احوال رفیقِ سفر است
حال ممدوحین زین چامه بدان ای هشیار
که چو من مادح بر مدحِ خری مفتخر است
من بجز مدحتِ او مدحِ دگر خر نکنم
جز خرِ عیسی گور پدر هرچه خر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره "خر عیسی" است که نمادی از فردی با همه هنرها و خوبیهاست. شاعر میگوید هر خری (فردی) نمیتواند صاحب هنر باشد و فقط خر عیسی است که خوشلب، خوشدهن و زبردست است. کسی که او را انکار کند، خود در حقیقت از ماهیت واقعی خرها بیخبر است. شاعر به سفر و همراهی با خر عیسی اشاره میکند و او را بهترین رفیق سفر میداند. در پایان، شاعر اعلام میکند که تنها مدح "خر عیسی" را میستاید و به دیگر خران اهمیتی نمیدهد. این شعر به نوعی تمجید از فردی برجسته است که درستی و تواناییهایش از دیگران متمایز است.
هوش مصنوعی: خر عیسی، به معنای خرِ خاصی است که از تمام هنرها و دانشها آگاه است. این بیان نشان میدهد که هر حیوان، به ویژه خرها، به مهارت یا هنری که دارند شناخته نمیشوند و نمیتوان بر اساس ظاهر و مشخصاتشان داوری کرد.
هوش مصنوعی: این شخص دارای لبان زیبا و کلامی دلنشین است. حرکاتش سریع و شیرین بوده و خیلی کم غذا میخورد. او همچنین تربیت شده و در کارهای سنگین و حمل و نقل مهارت دارد.
هوش مصنوعی: کسی که بیهنر و نادان است، ممکن است حتی وجود خر عیسی را انکار کند، در حالی که خود از حقیقت و واقعیتهای جهان بیخبر است.
هوش مصنوعی: راننده به خوبی میداند که کجا باید توقف کند و کجا باید ادامه دهد، حتی بدون اینکه نشانهای وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی او سوار بر مردم بود، همه او را پیامبر میدانستند، اما اکنون که بر خرها سوار است، همه او را پیغامبر میشمارند.
هوش مصنوعی: ای مرد مسافر، جز با کسی که در هر شرایطی همسفر توست، به سفر نرو.
هوش مصنوعی: ای آگاه، حال افرادی که مورد ستایش قرار میگیرند را در نظر بگیر؛ زیرا باقی ماندن در ستایش یک الاغ، برای کسی چون من که مدح میگوید، افتخاری ندارد.
هوش مصنوعی: من فقط او را ستایش میکنم و به هیچ کس یا چیزی دیگری اهمیت نمیدهم؛ جز اینکه به خر عیسی اشاره کنم که برای من از دیگران بیارزشترند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خردمند نگه کن که جهان برگذر است
چشم بیناست همانا اگرت گوش کر است
نه همی بینی کاین چرخِ کبود از برِ ما
بسی از مرغ، سبکپَرتر و پرّندهتر است؟
چون نبینی که یکی زاغ و یکی باز سپید
[...]
پیش من یکره شعر تو یکی دوست بخواند
زانزمان باز هنوز این دل من پر هسر است
در خانی ز پس اوست و بآنحلقه در است
نتوان گفت کز آنهاست کز آنها بتر است
سرخ مرد است ولی چاره چه دانم چو غر است
سرخ عر نبود در زیر برنگ دگر است
فلسفه داند و از فلسفه دانان خر است
[...]
بر گذر ای دل غافل که جهان برگذر است
که همه کار جهان رنج دل و دردسر است
تا تو در ششدرهٔ نفس فرومانده شدی
مهره کردار دل تنگ تو زیر و زبر است
عمر بگذشت و به یک ساعته امید نماند
[...]
هر کسی را نتوان گفت که صاحبنظر است
عشقبازی دگر و نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.