گنجور

 
اقبال لاهوری

غم پنهاں که بی گفتن عیان است

چو آید بر زبان یک داستان است

رهی پر پیچ و راهی خسته و زار

چراغش مرده و شب درمیان است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode