گنجور

 
حسین خوارزمی

زهی بوعده وصل تو جان ما مسرور

بیا که چشم بد از تو همیشه بادا دور

چگونه دیده بدوزم ز منظرت که ندید

نظر نظیر تو در کائنات یک منظور

کسی که طلعت حسن عذار عذرا دید

بود هر آینه وامق به پیش او معذور

بدور باده چشانی چشم مخمورت

چگونه مستی ارباب دل بود مستور

از آن خم آر شرابی برای دفع خمار

روا بود چو تو ساقی و ما چنین مخمور

مثال کعبه و مانند بیت معمور است

خرابه دل ما چون بعشق شد معمور

چگونه کنه جمال ترا کند ادراک

اگر دو دیده ز دیدار تو نیابد نور

چو مردن از پی تو بخت پایدار آمد

ز پای دار نترسد حسینی منصور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه