لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
همام تبریزی

ز جانان مهر و از ما جان‌فشانی‌ست

جواب مهربانان مهربانی‌ست

همی گوید لبش کاینک من و تو

گرت سودای آب زندگانی‌ست

تو آن شمعی که جان پروانه توست

که را پروای شمع آسمانی‌ست

دم عیسی به انفاست چه ماند

که زین حاصل حیات جاودانی‌ست

حیاتم با تو در ایام پیری

بسی خوشتر ز سودای جوانی‌ست

خوشا روزی که هم‌راز تو باشم

ولی از مردم چشمم گرانی‌ست

همام مهربان را از لبت هم

نصیبی هست و آن شیرین زبانی‌ست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
وطواط

جمال‌الملک شمس‌الدین جهانیست

که از هر نعمتی او را نشانیست

جهانی گفتم او راوین غلط بود

که هر مویی ز شخص او جهانیست

کفش و زجود بحری وین چه بحریست

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بخوبی هیچکس چون یار ما نیست

ولیکن در دلش بوی وفا نیست

چه سود ار تنک شکر شد دهانش

که یک شکر ازان روزی ما نیست

نخواهم بست دل در وصلت ایماه

[...]

خاقانی

خطی مجهول دیدم در مدینه

بدانستم که آن خط آشنا نیست

بر آن خط اولین سطری نبشته

که جوزا نزد خورشید سما نیست

به جان پادشا سوگند خوردم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه