ز جانان مهر و از ما جانفشانیست
جواب مهربانان مهربانیست
همی گوید لبش کاینک من و تو
گرت سودای آب زندگانیست
تو آن شمعی که جان پروانه توست
که را پروای شمع آسمانیست
دم عیسی به انفاست چه ماند
که زین حاصل حیات جاودانیست
حیاتم با تو در ایام پیری
بسی خوشتر ز سودای جوانیست
خوشا روزی که همراز تو باشم
ولی از مردم چشمم گرانیست
همام مهربان را از لبت هم
نصیبی هست و آن شیرین زبانیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به عشق و محبت دارد که بین دو نفر وجود دارد. شاعر با کلمات زیبا بیان میکند که مهر جانان (محبوب) موجب فدای جان اوست و رفتار محبتآمیز بین آنها برقرار است. او همچنین به این نکته میپردازد که زندگی با محبوبش حتی در پیری نیز شیرینتر از جوانی است. شاعر به شمع و پروانه تشبیه میشود، که شمع نماد محبوب و پروانه نماد عاشق است. در پایان، او از روزی میگوید که در کنار محبوبش باشد و از دیگران چشمپوشی کند تا در آن لحظه شیرین و محبتآمیز زندگی کند.
هوش مصنوعی: دوستی از جانب معشوق است و فداکاری از سوی ما، زیرا محبت کردن به مهربانان نتیجهی مهربانی است.
هوش مصنوعی: لب او میگوید: اگر تو آرزوی زندگی و جوانی داری، باید بدان که من و تو در ارتباط با هم هستیم.
هوش مصنوعی: تو همان شمعی هستی که جان پروانه به وجود تو وابسته است و هیچ کس نگران شمع آسمانی نیست.
هوش مصنوعی: نفخ روح عیسی که در دم او وجود داشت، چه باقی مانده است وقتی که از این به بعد، حیات جاودانی به دست آمده است.
هوش مصنوعی: زندگیام در روزهای پیری با تو بسیار شیرینتر از آرزوی جوانی است.
هوش مصنوعی: روز خوشی است که بتوانم با تو راز و نیاز کنم، اما نگاه مردم برایم سنگین و نگرانکننده است.
هوش مصنوعی: از لبان تو، همام مهربان هم بهرهای میبرد و آن چیزی جز شیرینی سخن تو نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان دجله و جیهون جهانیست
ولیکن شاه را چون بوستانیست
جمالالملک شمسالدین جهانیست
که از هر نعمتی او را نشانیست
جهانی گفتم او راوین غلط بود
که هر مویی ز شخص او جهانیست
کفش و زجود بحری وین چه بحریست
[...]
بخوبی هیچکس چون یار ما نیست
ولیکن در دلش بوی وفا نیست
چه سود ار تنک شکر شد دهانش
که یک شکر ازان روزی ما نیست
نخواهم بست دل در وصلت ایماه
[...]
خطی مجهول دیدم در مدینه
بدانستم که آن خط آشنا نیست
بر آن خط اولین سطری نبشته
که جوزا نزد خورشید سما نیست
به جان پادشا سوگند خوردم
[...]
ستم در مذهب دولت روا نیست
که دولت با ستمگار آشنا نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.