تورا چیزی ورای حسن و آن هست
نپندارم نظیرت در جهان هست
از آن دادن نشان، کار زبان نیست
ولی در گفت و گویم تا زبان هست
نخواهم سر مگر بر آستانت
سرم را عشقِ بالینی چنان هست
زهی دولت که دارد مرغ جانم
که از زلف تو او را آشیان هست
هوای عالم علوی ندارد
که جایی خوشترش اینجا از آن هست
میان جان و از من برکناری
از اینجا ماجرایی در میان هست
زمین را در میان حسن رویت
شرف بر آسمان تا آسمان هست
دهانت آب حیوان آفریدند
نصیبی جان ما را زان دهان هست
همام خوش نفس را هم از آنجاست
که آب زندگانی در بیان هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ویژگیهای خاص و بینظیر معشوق خود اشاره میکند و او را فراتر از زیباییهای جهان میداند. او بیان میکند که هرچند زبان از بیان عشق ناتوان است، اما تا زمانی که زبانی هست، عشق خود را به معشوق ابراز خواهد کرد. شاعر از عشق به معشوق به عنوان یک نعمت بزرگ یاد میکند و به زیباییهای او و تأثیر آن بر زندگیاش اشاره میکند. او همچنین نشان میدهد که وجود معشوقش باعث برتری زمین بر آسمان میشود و سخن گفتن از عشق او را به زندگی مرتبط میداند. این شعر توصیف عمیقی از عشق و احساسات شاعر است.
هوش مصنوعی: من هیچ چیز را جز زیبایی تو نمیشناسم و در دنیا هیچ کس را شبیه و مانند تو نمیدانم.
هوش مصنوعی: اینکه از چیزی خبر بدم که به کسی نسبت داده میشود، کار سادهای نیست، اما من در گفتوگوهایم تا وقتی زبان دارم، این کار را ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: نمیخواهم سر خود را جز به درگاه تو خم کنم، چرا که عشق من به تو به قدری عمیق و شدید است که هیچ چیز دیگری شایستهی توجه نمیباشد.
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازه خوشبختیای که بر من نازل شده، ارزشمند نیست، زیرا مرغ جانم به دلیل زلف تو، آشیانهای دارد.
هوش مصنوعی: هوای آسمانهای بالا به اندازهای دلپذیر نیست که جایی با این زیبایی و خوشی از آن بالاتر باشد.
هوش مصنوعی: در دل من و تو فاصلهای وجود دارد که حکایتی دارد.
هوش مصنوعی: روی زیبای تو چنان باارزش است که زمین در مقایسه با آن، از آسمان هم بالاتر است.
هوش مصنوعی: گفتند که دهانت زندگیبخش است و ما هم از برکات آن بهرهمند شدهایم.
هوش مصنوعی: شاعر به انسانی اشاره دارد که با لطافت و احساسات شگفتانگیز خود زندگی را به زیبایی توصیف میکند. او به گونهای سخن میگوید که گویا زندگی در کلامش جاری است و این مهارت او را جذاب و دلنشین میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر یک مویت از ایشان نشان هست
بیابی هرچه در هر دو جهان هست
مرا خود با تو چیزی در میان هست
و گر نه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست
مبر ظن کز سرم سودای عشقت
[...]
ترا من دوست دارم تا جهان هست
همه نام تو گویم تا زبان هست
اثر گر باز گیرد عشقت از خلق
سراسر نیست گردد در جهان هست
ترا خاطر سوی مانی و ما را
[...]
الهی، تا زمین و آسمان هست
وزان پس آن بهشت جاودان هست
چه فرهاد و چه شیرین این بهانهست
سخن اینست و دیگرها فسانهست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.