بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی
نه زاده است و نه پرورده مادر دنیی
به عشق روی تو زیبد که دل دهند از دست
به بوی وصل تو شاید که جان کنند فدی
اگر کشند جفا هم جفای همچو تویی
وگر خورند غمی در جهان غمت باری
همه ممالک عالم به خامه بگرفتی
اگر چو صورت خوبت نگاشتی مانی
نمود جزع تو اسرار سحر جادو را
شکست لعل تو ناموس معجز عیسی
خط معتبر ریحانوش تو بر یاقوت
مفرحیست که بخشد به جان و جسم شفی
بریخت بیگنهی خون خلق غمزه تو
مگر که خط تو دادش بدین خطا فتوی
بریز خون دلی را که در ضمیرش نیست
بجز خلوص هوای خلاصه دنیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و لطافت عشق و معشوق پرداخته است. شاعر به وصف ویژگیهای بینظیر معشوق میپردازد که نه تنها زاده و پرورده این دنیا نیست، بلکه به عشق او دل میدهند و جان فدای وصلش میشود. اگرچه درد و غم وجود دارد، زیبایی و جاذبه معشوق همه دنیا را تحت تأثیر قرار داده و رازهای سحرآمیز را آشکار کرده است. او به قدری زیباست که حتی معجزههایی چون معجزه عیسی را تحتالشعاع قرار میدهد. در نهایت، شاعر نشان میدهد که عشق به معشوق خالص و بیتکلف است.
هوش مصنوعی: این زیبایی و لطافت و وقار که در تو مشاهده میشود، نه به واسطه زایش و نه به خاطر تربیت این دنیای فانی به دست آمده است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال عشقی که انسان را به اینجا میرساند که دل و جان خود را فدای زیبایی تو کند و در آرزوی وصالت زندگیاش را نذر کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به من ظلم کند، آن ظلمش به اندازه ظلم توست و اگر در این جهان کسی غم دارد، غمت برای من هم مهم است.
هوش مصنوعی: اگر تمام کشورهای جهان را با قلم خود احاطه میکردی، باز هم نمیتوانستی زیبایی تو را به خوبی توصیف کنی.
هوش مصنوعی: شکایت و ناراحتی تو پرده از رازهای سحر و جادو برداشت و زیبایی لبانت مانند معجزه عیسی، پاکی و شرافت را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی: خط زیبا و دلنشین تو بر سنگ قیمتی مانند یاقوت، زندگی و فرح را به روح و جسم انسان هدیه میدهد.
هوش مصنوعی: خون بیگناهانی به خاطر زیبایی تو ریخته شد، آیا این کلام تو بود که آنها را به این بلا گرفتار کرد؟
هوش مصنوعی: خون دل را بریز که در دل او تنها پاکی و تمایل به رهایی از دنیا وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.