بلبلان را همه شب خواب نیاید زان بیم
که مبادا که برد برگ گلی باد نسیم
شب مهتاب و گل و بلبل سرمست به هم
مجلس آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
باد را گر خبر از غیرت بلبل بودی
هیچ وقتی به گلستان نگذشتی از بیم
آتش عشق نگر در همه چیزی ور نی
مرغ را نغمه عشاق که کردی تعلیم
آدمی را که از این حال خبر بیشتر است
طالب صحبت یار است نه جنات نعیم
با چنین روی که را میل بود سوی بهشت
بی تو آسایش فردوس عذابیست الیم
عشق میورزم و گو خصم ملامت میکن
نه من آوردهام این شیوه که رسمیست قدیم
گر نمایم به ملامتگر خود صورت دوست
دهد انصاف و کند مسأله با ما تسلیم
گر چو روی تو بُدی ماه نکردی هرگز
به سرانگشت نبی صورت مه را به دو نیم
هر که در بند سر زلف چو زنجیر تو شد
ظاهر آن است که کمتر شنود پند حکیم
همچو بادی دگران بر درت آیند و روند
بر سر کوی تو چون خاک همام است مقیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات عمیق و عشق خود اشاره میکند. او میگوید که بلبلان به خاطر ترس از وزیدن باد و آسیب دیدن گلها شبها نمیخوابند. شبهای زیبا و دلانگیزی که باید در آنها استراحت کرد، اما در عوض این عشق و نگرانی باعث بیداری و شوق بیشتر میشود. شاعر به اهمیت عشق میپردازد و میگوید انسان واقعاً به دنبال یار و عشق خود است نه نعمتهای مادی. او ابراز میکند که بدون معشوق، بهشت نیز عذابی سخت خواهد بود. شاعر به انتقاد از ملامتگران میپردازد و اعلام میکند که این عشق بخشی از طبیعت اوست. در پایان، او از جذابیت و تاثیرات عاشقانه بر زندگی خود سخن میگوید، و به زیبایی معشوقش اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: بلبلها همه شب خوابشان نمیبرد، زیرا نگران هستند که مبادا نسیم، گل زیبایشان را از درخت بیاندازد.
هوش مصنوعی: در شب زیبا و پر از نور ماه، همراه با گل و بلبل سرمست، جلسهای برگزار شده است که در آن کسی خوابش نمیبرد و همه بیدار و شاداب هستند.
هوش مصنوعی: اگر باد میدانست که بلبل به خاطر عشق و غیرت خود چقدر حساس است، هرگز به باغ گل پا نمیگذاشت و از ترس او به آنجا نمیرفت.
هوش مصنوعی: به شوق عشق بنگر در هر چیزی، و اگر نه، چه شده است که پرنده را به نغمه عاشقان آموزش دادی؟
هوش مصنوعی: انسانی که از شرایط و وضعیتهای درون خود به خوبی آگاه است، بیشتر به دنبال نزدیکی و گفتوگو با دوستان و عزیزانش است تا جستجوی نعمتهای دنیوی و لذتهای مادی.
هوش مصنوعی: با چنین چهرهای که تو داری، چه کسی میتواند به بهشت برود؟ بدون تو، آسایش در بهشت، عذابی دردناک است.
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و هرچقدر که دشمنان بخواهند مرا سرزنش کنند، برای من مهم نیست. این راه عشق را من انتخاب نکردهام، بلکه این یک رسم قدیمی است.
هوش مصنوعی: اگر من به کسی که ملامت میکند، روی خود را نشان دهم، دوست من انصاف میدهد و با ما تسلیم میشود.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی تو مانند ماه بود، هرگز با انگشت نمیتوانستی صورت ماه را به دو نیم تقسیم کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دام زیبایی و جذابیت تو گرفتار شود، نشان میدهد که کمتر به نصیحتهای حکیمان گوش میدهد.
هوش مصنوعی: همچون بادی که دیگران به در خانهات میآیند و میروند، در کوچهی تو، این خاک همواره باقیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.