که می گوید که هست این صورت از گل
همه لطفی همه جانی همه دل
نه انسان گر ملک روی تو بیند
شود حیران بر آن شکل و شمایل
سعادت باد رویت را در آن روز
که گردد آفتاب و ماه زایل
تماشا را به روز حشر رضوان
به استقبالت آید یک دو منزل
لب میگون و چشم نیم مستت
کند تدبیر عاقل جمله باطل
مغان خورشید را زان میپرستند
که از حسن رخت هستند غافل
سر دیوانگی دارد خردمند
مگر زلفت کشد در وی سلاسل
بجز افسانه حسنت نگویند
حدیثی با نمک در هیچ محفل
همام از بندگی دارد توقع
قبولی تا شود مقبول و مقبل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است که به شکل گل توصیف شده است. شاعر به تمایل انسانها به زیبایی و شگفتی آن اشاره میکند. او به روز قیامت و دیدار معشوق در آن روز خوشبین است و میگوید که زیباییهای واقعی دلها را تحت تأثیر قرار میدهند. شاعر همچنین به پرستش زیبایی اشاره میکند و میگوید که عقلا نیز تحت تأثیر جذابیت معشوق دیوانه میشوند. در نهایت، شاعر از بندگی و امید به قبول عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: این زیبا رویی که با ظاهر دلنشین خود، نمادی از نیکی، زندگی و عشق است، تمام زیباییها و صفات خوب را در خود جمع کرده است.
هوش مصنوعی: اگر انسان زیبایی تو را ببیند، شگفتزده میشود از آن چهره و ظاهرت.
هوش مصنوعی: خوشبختی برای تو در آن روز آرزو میشود که خورشید و ماه از دیدگان محو شوند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، گوشهای از بهشت به استقبال تو میآید و تو را به آرامش و خوشی میبرد.
هوش مصنوعی: لبهای زیبا و چشمان نیمهمستت باعث میشود عقل افراد در برابر تو نتوانند درست فکر کنند و همه تدبیرهایشان بیفایده باشد.
هوش مصنوعی: آنان که به پرستش خورشید مشغولند، از زیباییهای چهرهات غافل هستند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است انسان خردمند نیز دیوانه شود، مگر اینکه زلفهای تو او را به بند بکشند؟
هوش مصنوعی: جز زیبایی تو، هیچ داستان شیوا و جذابی در هیچ محفل و جمعی روایت نخواهد شد.
هوش مصنوعی: همام از پسران ستمگر انتظار دارد که او را بپذیرند و به او توجه کنند، تا مورد قبول و محبت قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.