بخش ۴۷ - حکایت زلیخا که تا از بت پرستی روی برنتافت شرف محبت یوسف در نیافت
زلیخا مدتی در عهد یوسف
ندیدی غیر اندوه و تأسف
ز کار خویش بهبودی ندیدی
ز سوداهای خود سودی ندیدی
اگر یوسف شدی چون ماه طالع
شدی پیشش در و دیوار مانع
وگر خود سوی یوسف برگذشتی
برغمش از ره دیگر گذشتی
غم پیری نمی بر سنبلش ریخت
ز آسیب خزان برگ گلش ریخت
سیه بادام او از جور ایام
شد از عین سفیدی مغز بادام
بیاض روی او شد معجر او
ببین کاخر چه آمد بر سر او؟
فشاند از چشمهای چشم خون بار
هزاران قطره هچون دانه یار
بدینسان بود حال او که ناگاه
دلش را بر غلط کردند آگاه
بتی در خانه از مردم نهان داشت
که او را قبله حاجت گمان داشت
درون خانه کارش بت پرستی
برون از عشق یوسف شور و مستی
بدل گفتا که: ای در عشق معیوب
محب را کی روا باشد دو محبوب؟
شد این بت سنگ راه آرزویم
ازان یوسف نمی آید بسویم
ز بهر بت شکستن سنگ برداشت
بعزم صلح راه جنگ برداشت
شکست آن را بچالاکی و چستی
وزان افتاد در کارش درستی
بآن سنگی که بت را خرد بشکست
تو گفتی رخنه ایمان خود بست
چو بار دیگر آمد بر سر راه
برآمد یوسف توفیقش از چاه
ترحم کرد یوسف بر زلیخا
جوانی را گرفت از سر زلیخا
سیه شد مردم چشم سفیدش
برآمد کوکب صبح امیدش
تو نیز، ای دل، اگر بت را شکستی
ز غوغای بتان جستی و رستی
الهی، از بتان ما را نگه دار
دل گمراه ما را رو بره آر
زلال معرفت در کام ما ریز
شراب وحدت اندر جام ما ریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، زلیخا در کنار یوسف زندگی پر از غم و اندوهی را تجربه میکند و به خاطر عشقش به یوسف، از مشکلات و آلام رنج میبرد. او هرگز به بهبودی در اوضاعش دست نمییابد و عشقش تنها درد و غم را برایش به ارمغان میآورد. زلیخا دچار سردرگمی میشود و بتهایی در خانه دارد که به نوعی به آنها وابسته است، اما در نهایت تصمیم میگیرد بتها را بشکند و از عشق واقعی خود، یوسف، فاصله نگیرد.
شعر به نیاز انسانها به ترک تعلقات و بتپرستی اشاره میکند، و دعوت به ترک دنیا و موانع مسیر عشق حقیقی است. در نهایت، یوسف با ترحم به زلیخا جوانی و امید را به او بازمیگرداند و اشعار به جستجوی حقیقت و وحدت الهی در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: زلیخا مدت زیادی با یوسف زندگی کرد، اما جز غم و حسرت چیزی را تجربه نکرد.
هوش مصنوعی: از کارها و فعالیتهای خود بهبودی ندیدی و از خیالات و آرزوهای خود نیز بهرهای نبردی.
هوش مصنوعی: اگر تو به زیبایی یوسف باشی و همچون ماه درخشان شوی، در آن صورت هیچ چیز نمیتواند مانع تو شود، حتی دیوارها و درها.
هوش مصنوعی: اگر به سوی یوسف بازگردی، اما به خاطر او از مسیر دیگری عبور کنی.
هوش مصنوعی: غم پیری باعث شده که زیبایی سنبل از بین برود و مانند برگهای گل که در فصل خزان میریزد، دچار آسیب و افت میشود.
هوش مصنوعی: سیاه شدن پوست بادام او به خاطر سختی و ناملایمات روزگار است، در حالی که مغز بادام درونش سفید و خالص باقی مانده است.
هوش مصنوعی: سفیدی چهرهاش مانند پوشش آن است، اما ببین که در پایان چه بر سرش آمده است؟
هوش مصنوعی: چشمهای فرشتهوارش چنان اشکی را میریزد که همچون دانههای یاقوت میدرخشد و این اشکها جلوهای از عشق و غم را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: او به همین ترتیب زندگی میکرد تا اینکه ناگهان متوجه شد که دلش به اشتباهاتی فریب خورده است.
هوش مصنوعی: او در خانهاش مجسمهای پنهان داشت، زیرا او فکر میکرد که آن مجسمه میتواند نیازهای او را برآورده کند.
هوش مصنوعی: در درون خانه، فعالیتهای افرادی به پرستش بتها مشغول است، اما در خارج از آن، عشق یوسف باعث شور و شوق و حالاتی سرشار از مستی و شادابی شده است.
هوش مصنوعی: دوست گفت: ای کسی که در عشق دچار نقص هستی، آیا ممکن است که خدمتگزار، دو عشق را همزمان تحمل کند؟
هوش مصنوعی: این بت سنگی که در مسیر آرزوهایم قرار دارد، مانع رسیدن یوسف به من شده است و او به سمت من نمیآید.
هوش مصنوعی: برای خاطر معشوق، سنگ را برداشت تا صلح را انتخاب کند و راه جنگ را برگزید.
هوش مصنوعی: شکست به دلیل مهارت و چابکی او بود و از این رو در کار خود به موفقیت رسید.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به سنگی اشاره میکند که مجسمهای را شکسته است. او میگوید که این عمل باعث میشود انسان به خود بیندیشد و در واقع، نشاندهندهی ضعف ایمان اوست. در واقع، این رمز و راز باعث میشود که فرد از باورهای خود تردید کند و شکافی در ایمانش به وجود آید.
هوش مصنوعی: وقتی بار دیگر بر سر راهش قرار گرفت، یوسف که خود نیکبختیاش از تنگنا و مشکلات به وجود آمده است، نمایان شد.
هوش مصنوعی: یوسف بر زلیخا بخشش و مهربانی نشان داد و او را برای جوانی در آغوش گرفت.
هوش مصنوعی: چشمهای مردم سیاه شد و امیدشان که مانند ستاره صبح میدرخشد، طلوع کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو هم دل خود را از محبت بتها آزاد کنی و آنها را رها کنی، میتوانی از شلوغی و آشفتگیهای آنها خارج شوی و به آرامش برسی.
هوش مصنوعی: خدایا، ما را از پرستش بتها حفظ کن و دل گمراهام را به راه راست هدایت کن.
هوش مصنوعی: فهم عمیق و روشنایی در دل ما همچون نوشیدنی گوارایی ریخته شود و اتحاد و یکپارچگی در وجود ما جاری گردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.