از حوصلهٔ صبر، غمت بیرون است
هر لحظه دل از فراق، دیگرگون است
با دیده چه سازیم که چون شب باز است؟
از شوق چه گوییم که روزافزون است
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
از حوصلهٔ صبر، غمت بیرون است
هر لحظه دل از فراق، دیگرگون است
با دیده چه سازیم که چون شب باز است؟
از شوق چه گوییم که روزافزون است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیان عواطف خود در مورد غم و فراق میپردازد. دلش از دوری و جدایی پرغصه است و هیچ آرامشی ندارد. او نمیداند با دیدهاش چه کند، چون شب همچنان تاریک و سوزناک است. همچنین از شوق و محبتش میگوید که هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: نگرانی تو از صبر و شکیبایی کم شده است و هر لحظه دل من به خاطر جدایی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم با چشمهایمان تعامل کنیم وقتی که شب تاریک و بینهایت است؟ از شوق و هیجان چه بگوییم در حالی که هر روز این احساس بیشتر و بیشتر میشود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غمِ توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم «یا رب!
هجرانش چنین است، وصالش چون است؟»
زین فرشزمین که سقفِ او گردون است
گفتن نتوان هیچ که حالش چون است
بگذار حدیثِ آسیابی کو را
گندم همه مردم است و آبش خون است
در زلفِ تو صد حلقهٔ دیگرگون است
هر حلقهٔ او تشنهٔ صدصد خون است
مینتوان گفت وصفِ زلفت چون است
باری ز حساب عقل ما بیرون است
هر کاو نشود مست تو او مغبون است
واین حالت مستی زصفت بیرون است
مستی باید خراب همچون «اوحد»
تا او داند که حال مستی چون است
هر ذره که در هوا و در هامون است
نیکو نگرش که همچو ما مجنون است
هر ذره اگر خوش است، اگر محزون است
سرگشتهٔ خورشیدِ خوشِ بیچون است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.