من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی
وین عقل نصیحت گر، مغلوب شراب اولی
در خرقه نمی گنجم، با سبحه نمی سازم
ایام بهار آمد، ساقی می ناب اولی
بی عشق چه فیض آخر، از عمر توان بردن
هر جاکه دلی باشد، زان طره به تاب اولی
از برق جلال آمد، گلگونه جمالش را
نظارهٔ حسن او، در عین عتاب اولی
رندان قلندروش، از بزم برون رفتند
محفل چو شود خالی، خاموشی و خواب اولی
تا عمر بود بستان، از ساقی ما جامی
فرصت چو رود از دست، ای دوست شتاب اولی
این دل که حزین دارد، از خیل وفاکیشان
از آتش عشق او، در سینه کباب اولی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال و هوای خود به عنوان یک رند و خراب و مست سخن میگوید. او عقل و نصیحت را در برابر لذت شراب و عشق قرار داده و بیان میکند که در چنین حالتی نمیتواند در قید و بندهای شرعی باشد. شاعر به بهار و زیباییهای آن اشاره دارد و میگوید که بدون عشق، زندگی چه ارزشی دارد. با اشاره به جلال و جمال محبوب، او از زیباییهای او و اثراتی که بر دلها میگذارد، صحبت میکند. شاعر همچنین به غم و اندوه دل خود از وفای یاران اشاره کرده و نتیجه میگیرد که دوستی و لذت از شراب و عشق باید سریعتر در زندگی غنیمت شمرده شود. به طور کلی، این شعر به زندگی، عشق و شادابی از منظر یک رند پرداخته است.
هوش مصنوعی: من آدمی سرمست و شادابم که در این حال و هوای نابسامان زندگی میکنم، در حالی که این عقل و نصیحت که به من میگوید چگونه زندگی کنم، تحت تأثیر جذبه شراب و شادی من قرار دارد.
هوش مصنوعی: من در لباس زهد و پارسایی نمیگنجم و نمیتوانم با ذکر و عبادت روزهای بهار را بگذرانم. ای ساقی، زمان نوشیدن شراب ناب اول فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: بی عشق چه سودی از زندگی میتوان برد؟ هرجا که دلی باشد، از زیبایی و جذابیت آن به شوق میآید.
هوش مصنوعی: از درخشش عظمت و زیباییاش، چهرهی زیبا و خوشرنگش را میبینم که در عین خشم و سرزنش، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: دستهای از افراد آزاداندیش و بیپروا، از جمعهای جشن و سرور خارج شدند. وقتی محفل خلوت میشود، سکوت و خواب نخستین آغاز میگردد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی ادامه دارد، از ساقیام شرابی بگیر و از دست نده؛ زیرا فرصتها مانند آب از دستان میگذرد. ای دوست، شتاب کن که وقت تنگ است.
هوش مصنوعی: این دل غمگین من به خاطر وفای محبوبانش، مانند آتشی در سینهام احساس سوزش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی
[...]
آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی
وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی
چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند
بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی
در دیده من چهرت در سینه من مهرت
[...]
این سر که به تن دارم مست می ناب اولی
این کاسه که من دارم سرشار شراب اولی
این است اگر ساقی، می خور ز حساب افزون
زیرا که چنین مستی تا روز حساب اولی
هر جا بت سر مستی با جام شراب آید
[...]
بر گردنم از مویت پیوسته طناب اولی
سرپنجه ات از خونم همواره خضاب اولی
در خُمّ فلاطونی اسرار محبت نیست
یک چند فرو رفتن در خُمّ شراب اولی
عشق آمد و عقلم را در پرده نهان فرمود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.