ای سیل مرگ، بی تو دل تشنه آب شد
دیر آمدی و خانهٔ طاقت خراب شد
تفسیده تابه ای، شده بستر ز تب مرا
پهلو به هر طرف که نهادم کباب شد
آورده است رشتهٔ جان رو به کوتهی
از بس که صرف، درگره پیچ و تاب شد
مستم درین مرض، که ز یاد نگاه او
نشتر دوید تا به رگ من، شراب شد
بودم ز تنگی دل خود در قفس حزین
آخر ز چاک سینه، مرا فتح باب شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساس عمیق شاعر را نسبت به درد و فقدان معشوقش بیان میکند. او از طعم تلخ زندگی بدون عشق میگوید و به تشنگی و خرابی روحیاش اشاره میکند. شاعر به توصیف احساساتی مانند بیماری و رنج ناشی از دوری میپردازد و در نهایت، به آزادی و رهایی از قفس دلش اشاره میکند که به لطف یاد معشوقش ممکن شده است. بهطور کلی، این شعر نمایانگر یک احساس عمیق از عشق، درد و نیاز به وصل است.
هوش مصنوعی: ای طوفان مرگ، بیتو دلم به شدت از تشنگی رنج میبرد. تو دیر کردی و باعث ویرانی خانهام شدی.
هوش مصنوعی: بستر من تحت تأثیر تب و داغی قرار گرفته و به هر سمتی که میروم، احساس سوزش و ناراحتی میکنم.
هوش مصنوعی: زندگی به قدری پیچیده و مشکل شده است که احساس میکنم رشتهٔ وجودم به پایان نزدیک میشود و در این بین دچار دردسر و گرفتاریهای زیادی شدهام.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شدت تحت تأثیر یاد محبوبش قرار دارد و میگوید که این عشق و یاد او به اندازهای بر او تأثیر گذاشته که مانند تیغی به رگهایش نفوذ کرده و زندگیش را تحت تأثیر قرار داده، به طوری که عشقش همچون شرابی در وجودش جاری شده است.
هوش مصنوعی: در دل خود احساس تنگی و ناراحتی داشتم و مانند پرندهای در قفس بودم. ولی در نهایت، از دل شکستگیام راهی برای رهایی پیدا کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد
ایمان و کفر من همه رود و شراب شد
زهدم منافقی شد و دینم مشعبدی
تحقیقها نمایش و آبم سراب شد
ایمان و کفر چون می و آب زلال بود
[...]
آوخ که قصر جاه و معالی خراب شد
دلها همه شکسته جگرها کباب شد
آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد
و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد
سرو سعادت از تف خذلان زگال گشت
و اکنون بر آن زگال جگرها کباب شد
از سیل اشک بر سر طوفان واقعه
[...]
ماه تمام ملک به زیر نقاب شد
آب حیات شرع دریغا سراب شد
سروی ز بوستان معانی فرو شکست
برجی ز آسمان معالی خراب شد
کور و کبود مردمک چشم مردمی
[...]
صد مصر مملکت ز تعدی خراب شد
صد بحر سلطنت ز تطاول سراب شد
صد برج حرص و بخل به خندق دراوفتاد
صد بخت نیم خواب به کلی به خواب شد
آن شاهراه غیب بر آن قوم بسته بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.