گنجور

حاشیه‌گذاری‌های رسا رحمانی

رسا رحمانی


رسا رحمانی در ‫۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بی‌کسب و بی‌حساب:

42 گام تو

 

رسا رحمانی در ‫۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۵ - حکایت امرء القیس کی پادشاه عرب بود و به صورت عظیم به جمال بود یوسف وقت خود بود و زنان عرب چون زلیخا مردهٔ او و او شاعر طبع قفا نبک من ذکری حبیب و منزل چون همه زنان او را به جان می‌جستند ای عجب غزل او و نالهٔ او بهر چه بود مگر دانست کی این‌ها همه تمثال صورتی‌اند کی بر تخته‌های خاک نقش کرده‌اند عاقبت این امرء القیس را حالی پیدا شد کی نیم‌شب از ملک و فرزند گریخت و خود را در دلقی پنهان کرد و از آن اقلیم به اقلیم دیگر رفت در طلب آن کس کی از اقلیم منزه است یختص برحمته من یشاء الی آخره:

یکی از اساتید تفسیر کند

 

رسا رحمانی در ‫۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۶ - رفتن پسران سلطان به حکم آنک الانسان حریص علی ما منع ما بندگی خویش نمودیم ولیکن خوی بد تو بنده ندانست خریدن به سوی آن قلعهٔ ممنوع عنه آن همه وصیت‌ها و اندرزهای پدر را زیر پا نهادند تا در چاه بلا افتادند و می‌گفتند ایشان را نفوس لوامه الم یاتکم نذیر ایشان می‌گفتند گریان و پشیمان لوکنا نسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر:

۵۰ "بند است"فک کنم صحیح است..جایی خوندم

 

رسا رحمانی در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۵ - روان شدن شه‌زادگان در ممالک پدر بعد از وداع کردن ایشان شاه را و اعادت کردن شاه وقت وداع وصیت را الی آخره:

۳۹ "مخصلش" فک کنم درس باشه..جایی خوندم

 

رسا رحمانی در ‫۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۵ - در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست هم‌چون آن مرغی کی قصد صید ملخ می‌کرد و به صید ملخ مشغول می‌بود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمی‌بینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش می‌بین تا چشم نیز باز شدن:

درودها..یکی تفسیر کن ابیات بالا رو

 

sunny dark_mode