گنجور

حاشیه‌گذاری‌های مير نور الدين علوي

مير نور الدين علوي


میر نور الدین علوی در ‫۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴:

این شعر بیشتر شبیه ألغاز (معماها) است، مانند شعر زیر که در آن چهار صنعت بکار رفته است:

به تازی و دری و قلب و تصحیف      ز لعلِ یار خواهم ضدِ شرقی

 

ضد شرقی می‌شود غربی. غربی به کمک تصحیف می‌شود عربی. عربی به کمک تصحیف می‌شود ربیع. معنای ربیع در فارسی می‌شود بهار. بهار به کمک قلب می‌شود نهار. معادل نهار در عربی می‌شود یوم. یوم به کمک تصحیف می‌شود موی.  معنای موی در عربی می‌شود شَعر. شَعر با قلب می‌شود شِعر. شعر در فارسی معادل بیت است. بیت در فارسی می‌شود خانه. خانه در عربی می‌شود دار. دار با قلب می‌شود راد. راد با تصحیف می‌شود زاد. زاد به فارسی می‌شود توشه و توشه با تصحیف می‌شود بوسه!

 

میر نور الدین علوی در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۴ در پاسخ به زهرا گلشن دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:

و در مقابل «کلمینی یا حمیرا» که حکایت از جنبه اتصال به این عالم زیرین است، قولِ «أرِحنا یا بلال» بود که حکایت از انقطاع از این عالم و اتصال به عالم بالاستی

به اسانید و طرق مختلفه نقل شده است که یکی از انهاست که امیر المؤمنین علی علیه السلام بفرمود: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم یَقُولُ: «قُمْ یَا بِلَالُ، فَأَرِحْنَا بِالصَّلَاةِ».

 

 

میر نور الدین علوی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - هنگام حبس در عزلت و قناعت و تخلص به مدح خاتم انبیاء:

مصرع دوم بیت 39 به ضبطی دیگر:

گر من نظر به عالم أیمن درآورم

 

میر نور الدین علوی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:

دین و دنیا حجاب همت ماست

هر دو در پای دلبر اندازیم

 

و در جای دیگری گوید:

همت شود حجاب میان من و نظر

گر من نظر به عالم ریمن (در ضبطی: أیمن) درآورم

 

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ اَلْمُوَحِّدِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ: مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لاَ طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک. (منبع: بحار الانوار)

من تو را به خاطر بیم از آتشت و یا به خاطر طمع در بهشتت پرستش نکرده ام، بلکه تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم.

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

در مصرع اول (یُذَکِّرُنِی) صحیح است

اعرابگذاری برخی کلمات دیگر هم اشتباه است

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶:

از شاهکارهای آدم الشعراء که - علی رغم قدمت زمانی - برخی از آثارش آن قدر نوآوری و طراوت دارد که خواننده حس می کند یک شعر نو و معاصر می خواند و به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به احمد خرم‌آبادی‌زاد دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:

بله ظاهرا «خفته‌شکل» صحیح تر است

خصوصا که (غیژیدن) حاوی معنای خیزیدین به صورت (چفته شکل) هم می باشد، پس لازم نیست که جداگانه هم ذکر شود

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:

«خفته‌شکل» می تواند تعبیری از (وعلی جنوبهم) در این آیه شریفه باشد:

 

(اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی‏ جُنُوبِهِمْ) آل عمران: 191

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه:

بیت عربی (بیت 42):

 

هُم غُیوثُ النَّدی إذا وَهَبوا

هُم لُیوثُ الثَّری إذا نَهَبوا

 

ترجمه:

آنانند ابران بارانی به هنگام بخشش

آنانند شیران بیشه به هنگام یورش

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۰۸ در پاسخ به حفیظ احمدی دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه:

بیت عربی (بیت 42):

 

هُم غُیوثُ النَّدی إذا وَهَبوا

هُم لُیوثُ الثَّری إذا نَهَبوا

 

ترجمه:

آنانند ابران بارانی به هنگام بخشش

آنانند شیران بیشه به هنگام یورش

 

میر نور الدین علوی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه:

بیت 19

 

چون کند جای در میان قریش

شود از فخر، تَرْ زبانِ قریش

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲:

فیار به معنای کار و شغل است

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۸:

این بیت نمونه ای از خلاقیت ها و نوآوری های رودکی در ترکیبات کلامی، برای حفظ وزن و آهنگ کلام است که در اشعار او زیاد دیده می شود

در اینجا کلمه (خوردن) را بعنوان فاصل در بین صفت و موصوف (یعنی آب شور) قرار داده است.

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:

بیت ششم به بیانی دیگر از جامی، که ظاهرا متأثر از همین بیت حافظ سروده است:

سر عشق از کتاب نتوان یافت

لیس تلک الرموز فی الأوراق

 

و شاید تعبیر (سر عشق) در این بیت جامی به لحاظ مفهوم و معنا، دقیق تر و منسجم تر است از تعبیر (علم عشق) در بیت حافظ؛ مگر اینکه (علم) را به معنای وسیعتر آن در نظر بگیریم.

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » ذکر بایزید بسطامی رحمة الله علیه:

شماره 275 به روایتی دیگر که مفهومی زیباتر و متناسب تر می رساند:

و گفت: به صحرا شدم، عشق باریده بود. و زمین تر شده؛ چنانک پای به برف فرو شود، به عشق فرو [می] شد.

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۳:

مقصود این بیت بیشتر می تواند اشاره به حال اولیاء خدا و صاحبان اسرار و معرفت و کمال باشد؛ تا اینکه برداشت اگزیستانسیالیسم از آن داشته باشیم.

انسان های صاحب کمال (در علم یا معرفت یا نبوغ و...) به لحاظ اینکه عوام جامعه فهم و درک مرتبه آنها و سخنانشان را ندارند وآنها نیز انس و ارتباط حقیقی با مردم ندارند، همواره تنها هستند حتی اگر در بین یک جمعیت زیاد زندگی کنند.

 

میر نور الدین علوی در ‫۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

از "مناقب العارفین" نقل شده است که:

هر گاه مؤذن در اذان به "اشهد انّ محمدا رسول الله" میرسید، مولانا جلال‌الدین به زانو از زمین بر می‌خواست میفرمود:

نامت بماند تا ابد
ای جان ما روشن ز تو

 

میر نور الدین علوی در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۱۰ در پاسخ به تهمینه سیمرغ دربارهٔ سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲:

مشهور انتساب این شعر به خیام است هر چند که عده ای در این نسبت تشکیک کرده اند

و فارغ از سراینده، ظاهر این شعر کلام باطلی است

 

میر نور الدین علوی در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۴ در پاسخ به حمیدرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

این شبهه (که در بیت خیام یا منسوب به وی مطرح شده)، مردود است چرا که منافاتی بین علم خداوند و اختیار انسان در افعالش، نیست

و در جواب آن سروده اند: 

آن کس که ز روی علم و دین اهل بود

داند که جواب شبهه بس سهل بود

علم ازلی علت عصیان بودن

پیش حکما ز غایت جهل بود (و در نقلی: نزد عقلا ز غایت جهل بود)

 

میر نور الدین علوی در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

گوته در "حافظ نامه" خود می نویسد:

ای حافظ مقدس، تو را لسان الغیب نامیدند و باز سخنت را آنچنان که باید وصف نکردند. عالمان خشک علم لغت نیز کلام تو را به میل خود تأویل می کنند، زیرا از سخن نغز تو جز آن مهملات که خود می پندارند درنیافته اند. لاجرم دست بتفسیر سخنت می گشایند تا شراب آلوده خویش را بنام تو بر سر کشند.

ولی تو، بی آنکه راه و رسم زاهدان ریائی پیشه کنی، راز نیکبختی آموخته و صوفیانه ره بسرچشمه سعادت برده ای؛ اینست آنچه فقیه و محتسب در حق تو اقرار نمی خواهند کرد. (دیوان شرقی گوته، به ترجمه شجاع الدین شفا)

 

۱
۲
sunny dark_mode