گنجور

حاشیه‌گذاری‌های m.s.i

m.s.i

شاعر پارسی نابلد


m.s.i در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

یکی از شعرهای خودم:

آتش عشقی بود که به خاکستر سنگ شد
روزگاری خوش که به سیاهی رنگ شد
هیزمی چند خواهم آورد به آتشدان
نوری چند خواهم آورد به این عشق پنهان
روشن کنم عشق خاموش معشوق بی وجدان
شاید گرم شود قلب یخ این بانوی زیبای نامهربان
خود سوزم دوباره خاکستر شوم زیر سم چهارپایان
تا دوباره آرام گیرم از این عشق بی پایان

 

m.s.i در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:

از شعرای خودم:

با تو از این عشق صدبار پیر شدم
سر به بالین نهادم به تقدیر نیست شدم
نظری بر ماسلف عمر فکندم دیدم
خریت به خرد خویش فکندم شیر شدم
کاش ز رهی دگر از عشق شروع میکردم
به جای پنجره از در  ورود میکردم
کاش دوباره عشق بجوش می آمد
روح رنجور من از جسم برون می آمد
خفقان خفته سیال بشر فرو می آمد
از پس عقل عشق پاک جلو می آمد
زپس مرگ دانم چه کنم در زندگیم
معصوم بدارم آن روح پاک زندگیم
هان تو ای خواننده این جفنگ بی معنی
گوش گیر نشوی چو من دچار بی وزنی

 

sunny dark_mode