گنجور

حاشیه‌گذاری‌های امیرالملک

امیرالملک


امیرالملک در ‫۴ سال قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۰:

ردیفش ضحکه است. به حافظ ننشیند. وزنش هم زیاد به طبع حافظ نبوده. قصه‌های قصار حافظ خون به دل کند، اینان خون سرد کنند تا چه رسد در خروش آرند.

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۹:

شاعر و شعرش ما را خوش نیاید، وزنش هم وافر مثمن سالم نیست بلکه هزج مثمن سالم با دامنی از تعرض‌های ناخبره و تابجای عروضی است

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۷:

بحر وافر غنای عجیبی دارد. شعر عرب از آن بهره‌ی بسیار برده و شعر پارس را بهتر آن است که گوییم هیچ بهره‌ای نبرده بدان جهت که در زبان تازی کثرت و متحرکات افزون تر از زبان پارسی است. چه بسا که مولانا دانسته و ملمع آراسته.

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند
دل هرزه گرد دلی است که آنقدر شیفته‌ی جلوه‌ی محبوب گشته و در طره زلف یار که مثال جهان تجلی است غرق شده که دیگر قصد رجعت به وطن نمی‌کند و وطن آن بهشت باشد که زمانی مسکنش بوده. آری این شیوه‌ی عشق است که چنین خرم از جهان می‌کند.

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

خدای را خوش‌تر آید که از خوانش این هنرمندان بگذریم و از شکرپاره‌مان عطار سخن برانیم. گفته‌اند غزل پارس با حافظ به قله قافش رسید، اما چه بسا که از قله‌ی عطار پایین آمده بود. الحق که مگسان غزل سعدی از شهد عطار غافل ماندند و همچنین مردم پارس. بس مهجور و متروک مانده این مرد. لکن بگذار نخوانندش تا خود همه‌ی عسل را اختیار کنیم و به تنهایی شعر عطار را گلو بسوزانیم.

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:

به زعم حقیر هیچ غزل دیگری سوز عشق خواجه را چنین به صورت در نیاورده. گریه به یاد دیار ازلی و جلوه‌ی بی‌پرده‌ی حبیب. خواجه که در انتهای سلوک است، شیون و ناله‌اش دیگر سیر و سلوک هم را پس انداخته. شیراز خواجه نه شیراز زمینی است بلکه خاک روضه‌ی رضوان است و خواجه بیادش سرشک ریزان. عشق پیریِ صورت نشناسد و در صورت طفلی خواجه را دردمند کرده.

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:

خواجه غزلی دیگر دارد با معانی قریب به معنای این غزل.
مطلع غزل این است:
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به گمان این حقیر آن غزل دیگر بسیار پخته‌تر می‌نماید و با اشاراتی از خود خواجه به پیری او یقین بر پختگی و انتهای سلوک خواجه در غزل افزون‌تر می‌شود.
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق می بازم

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن » شمارهٔ ۲۹:

از خیام یک رباعی می آورم که این حکم ازلی را در کلماتی دیگر آورده است
بر من قلم قضا چو بی من رانند
پس نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند
نیازی به رفع شبهات انسان مدرن در مورد این دو رباعی نمی بینم و تنها با بیت دیگری راه چاره‌ی این رنجوری زیبا را باز می‌گویم
سر بر خط لوح ازلی دار و خموش
کز هر چه قلم رفت قلم در نکشند
در پناه حق

 

امیرالملک در ‫۴ سال قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
نثر: داند که تا سرم نرود همچنان امید وصال به خاک پای تو ز سر به در نرود.
این بیت فقط تبحر ادبی وی را نشان نمی دهد. لطافت کلمات روح والای سعدی را هم جلوه می دهند.

 

امیرالملک در ‫۴ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات:

سودای عشق عطار را به همین بیت بس بود
سجده چیست از ننگ خود در گل شدن
در دل گل عرش جان حاصل شدن

 

امیرالملک در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:

خوانش و نوشتار بیت دوم کاملاً اشتباه است. مصحح‌های زیادی از جمله مرحوم فروغی قرابه‌گر نوشته اند و نه قرابه‌گر

 

۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode