امیرالملک
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:
قدری تردید دارم که بگویم بی تردید این رباعی منسوب است. اگر ما حکمت پارسی خواندهایم باید بگوییم از روح جدا رفتن به همان اندازه بی معنی است که مینوشیدن برای ندانستن مبدأ خود بی معنی است. جانا اگر ندانی از کجا آمدهای که می نخوری.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
رباعی پرحاشیهای است و ما هم کام نوشتن داریم. این رباعی خیامگونه است و منتسبش ندانیم بهتر است چون بس ژرف است. اگر بزرگانی گفتهاند خیام بیست و اندی و دیگرانی هم گفتهاند ده و اندی رباعی بیش نسروده، ما را خوش آید اگر این از آنان باشد. شعر رندانه اختیار نشناسد و رند سر به قلم قضا سپرده است. عارضش نه تنها خیام و بلکه عارفان شکرکلام دیگر هم هستند. شعر زیاد است اما یک نمونه از عطار می آوریم
تا رخت وجودت به عدم در نکشند
هر کار که کرده شد به هم در نکشند
سر بر خط لوح ازلی دار و خموش
کز هرچه قلم رفت قلم در نکشند
به کلام صریح شیخ لاهیجی گفته آدم که عدم است اختیارش کجا باشد. بهشت را به نقد عیش عشق فروختن هم جز از کار صاحبنظران نیست. چه بسا خواجه حافظ هم بهشت فروشی بسیار کرده.
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم من اگر به جوی نفروشم
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:
با ساکت در حاشیهی این رباعی متفقم. هر یاوهگوی خرد اندیشه و کجفهم بیچارهای که بوده نمیدانم چه بهرهای از سر خصم خیام داشته و چه بسا ریاعیات دیگری هم در پوستین خیام انداخته. بگذریم.بت پرستی خشت بر دریا زدن نیست، خشت در لاهوت زدن است. خیام بت پرست است و نه بیزار از بت. بت پرست نه در کنشت است و بلکه در بتکده و خرابات است. خیامی که جام و بت و بربط را در مقابل بهشت داده. بت پرستی را خشت بر آب نداند. چه پوچی و وهمی ریزد از صورت بیمعنای بیت دوم. اگر خیام صورتگر معنی است معنایی در پس این انکار بی غرض نیست. انکار دوزخ و بهشت به سبب بی شاهدی. خط کش که صورت دروغ است این رباعی نه صورت معنی.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۰:
ردیفش ضحکه است. به حافظ ننشیند. وزنش هم زیاد به طبع حافظ نبوده. قصههای قصار حافظ خون به دل کند، اینان خون سرد کنند تا چه رسد در خروش آرند.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۹:
شاعر و شعرش ما را خوش نیاید، وزنش هم وافر مثمن سالم نیست بلکه هزج مثمن سالم با دامنی از تعرضهای ناخبره و تابجای عروضی است
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۷:
بحر وافر غنای عجیبی دارد. شعر عرب از آن بهرهی بسیار برده و شعر پارس را بهتر آن است که گوییم هیچ بهرهای نبرده بدان جهت که در زبان تازی کثرت و متحرکات افزون تر از زبان پارسی است. چه بسا که مولانا دانسته و ملمع آراسته.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند
دل هرزه گرد دلی است که آنقدر شیفتهی جلوهی محبوب گشته و در طره زلف یار که مثال جهان تجلی است غرق شده که دیگر قصد رجعت به وطن نمیکند و وطن آن بهشت باشد که زمانی مسکنش بوده. آری این شیوهی عشق است که چنین خرم از جهان میکند.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
خدای را خوشتر آید که از خوانش این هنرمندان بگذریم و از شکرپارهمان عطار سخن برانیم. گفتهاند غزل پارس با حافظ به قله قافش رسید، اما چه بسا که از قلهی عطار پایین آمده بود. الحق که مگسان غزل سعدی از شهد عطار غافل ماندند و همچنین مردم پارس. بس مهجور و متروک مانده این مرد. لکن بگذار نخوانندش تا خود همهی عسل را اختیار کنیم و به تنهایی شعر عطار را گلو بسوزانیم.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳:
به زعم حقیر هیچ غزل دیگری سوز عشق خواجه را چنین به صورت در نیاورده. گریه به یاد دیار ازلی و جلوهی بیپردهی حبیب. خواجه که در انتهای سلوک است، شیون و نالهاش دیگر سیر و سلوک هم را پس انداخته. شیراز خواجه نه شیراز زمینی است بلکه خاک روضهی رضوان است و خواجه بیادش سرشک ریزان. عشق پیریِ صورت نشناسد و در صورت طفلی خواجه را دردمند کرده.
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۲:
خواجه غزلی دیگر دارد با معانی قریب به معنای این غزل.
مطلع غزل این است:
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به گمان این حقیر آن غزل دیگر بسیار پختهتر مینماید و با اشاراتی از خود خواجه به پیری او یقین بر پختگی و انتهای سلوک خواجه در غزل افزونتر میشود.
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق می بازم
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن » شمارهٔ ۲۹:
از خیام یک رباعی می آورم که این حکم ازلی را در کلماتی دیگر آورده است
بر من قلم قضا چو بی من رانند
پس نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند
نیازی به رفع شبهات انسان مدرن در مورد این دو رباعی نمی بینم و تنها با بیت دیگری راه چارهی این رنجوری زیبا را باز میگویم
سر بر خط لوح ازلی دار و خموش
کز هر چه قلم رفت قلم در نکشند
در پناه حق
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود
ز سر به در نرود همچنان امید وصال
نثر: داند که تا سرم نرود همچنان امید وصال به خاک پای تو ز سر به در نرود.
این بیت فقط تبحر ادبی وی را نشان نمی دهد. لطافت کلمات روح والای سعدی را هم جلوه می دهند.
امیرالملک در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات:
سودای عشق عطار را به همین بیت بس بود
سجده چیست از ننگ خود در گل شدن
در دل گل عرش جان حاصل شدن
امیرالملک در ۵ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:
خوانش و نوشتار بیت دوم کاملاً اشتباه است. مصححهای زیادی از جمله مرحوم فروغی قرابهگر نوشته اند و نه قرابهگر
امیرالملک در ۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۵۱: