گنجور

حاشیه‌گذاری‌های علی میراحمدی

علی میراحمدی


علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۱ در پاسخ به پرگل غفاری دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:

بنده چون با شرح بیت به بیت اشعار موافق نیستم یک توضیح کلی در مود کل غزل و بر پایه دانسته های خویش می دهم... 
این غزل کلا در مورد شادی و اصل شاد بودن است. مولانا درین غزل شادی را هدیه خداوند میداند هدیه ای که هم به او داده شده و هم به همه جهان و جهانیان (بیت اول) 
او شادی و خوشی را اصل وجود خود میشمارد و میگوید من اصلا خرم و خندان به دنیا امدم ولی در اثر لطافت های عشق نوعی دیگر از شادی را هم تجربه کردم (بیت دوم) 

در بیت سوم خوشی و شادی را یک اصل برآمده از دل روشن و روان بیدار میداند و نه یک امر طبیعی مربوط به اعضای بدن
در بیت چهارم میگوید من هنگام سختی ها و مشکلات هم میخندم و خوش هستم و خامان و دنیاپرستانند که فقط زمان پیروزیها و ظفرمندیها خوش و خرمند. 
بیت ششم :اگرچه ظاهر من گاهی غمگین به نظر بیاید اما در درون خویشتن و از نظر باطنی شاد هستم
در ابیات بعدی به نوعی به برتری مقام آدمی اشاراتی دارد و اینکه اصلا چرا باید انسانها شاد باشند و شاد زندگی کنند
مثلا ثروت و مقام و جاه پادشاهان را عاریتی و ناماندگار میشمارد و در جایی دیگر میگوید مانند عیسی که مجرد زیست و غم زن و همسر نخورد تو نیز از غم شهوت و لذتهای شهوانی بیرون بیا و بر کسانی که غم این امور را دارند بخند
بیت بعدی اگر  در مکتب پیامبر کسب فضل کردی و ایمان آوردی و رشد کردی حق داری بر کسانی که دانشهایی کسب کردند و ادعای فضل و دانش دارند و در واقع هیچ نمیدانند بخندی
در بیت یکی ماقبل آخر هم اشاره به مقام بالای پیامبر دارد و هم به علم اندک دیگران در برابر او 
در بیت آخر هم اشاره دارد به اینکه شادی و خندیدن آدمیان باید درونی و ملایم و متبسمانه باشد و نه آشکارا و سر مستانه. 

 

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸ - زمانه:

زمانه پندی آزادوار داد مرا

زمانه چون نگری سر به سر همه پند است

به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری

بسا کسا که به روز تو آرزومند است

بیت دوم را اولین بار از زبان پدرم شنیدم و هنوز هم به مناسبت هایی میشنوم. با همان لحن خاص که بر همه اجزای شعر تاکید دارد و گویی اصرار دارد که مخاطبانش آن را خوب بفهمند و عمل کنند.

بعدها آن را همراه با دو بیت دیگر در دیوان رودکی یافتم و دریافتم که هنر اگر هنر باشد و شعر اگر شعر، راه خود را از پس هزاره ها می گشاید و از دل دفتر و دیوان بیرون می آید و بر زبان مردمان مینشیند . 

 

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:

شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و بِرَفت
رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت

یاد دارم که این دو بیت را اولین بار در سربرگ آگهی ترحیم پدربزرگم خواندم  و بعدها در دیوان حافظ یافتم.در مقایسه با اشعار آگهی های ترحیم امروزی چه انتخاب خوبی هم بوده است. 
باری برخی اشعار خاطراتی هم با خود دارند. گاهی شعری را جایی میخوانیم یا از زبان کسی میشنویم و سپس آن را در دیوان شاعری میابیم.
سعی میکنم در پیامهای بعدی به چند نمونه دیگر هم اشاره کنم. 

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۴۰ - التمثّل فی‌القناعة و ترک الحاجة:

حکایتی است شیرین و شگفت از قلم شاعر و عارف بزرگ ،سنایی غزنوی

طبق داستانها آنکه در خمی زندگی میکرده گویا دیوژن بوده است و شاعر بخاطر وزن شعر بقراط را جایگزین کرده و من در امثال و حکم دهخدا بجای بقراط ، سقراط دیده ام. 

البته حافظ افلاطون را خم نشین نامیده و بیتی شاهکار آفریده است:
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت به ما که گوید باز

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۶ در پاسخ به پیمان گلبیدی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

در روزگار ماقبل مدرنیته پست مدرن زندگی میگرده اند؟؟؟! 
دوست عزیز چگونه کسی ممکن است در ما قبل مدرنیته پست مدرن زندگی کند؟؟؟! 
 مثل اینکه بگویید فلانی در روزگار درشکه و قبل از اختراع اتومبیل با مرسدس بنز طی طریق میکرد

حافظ، خیام، مولانا،سعدی،عطار،من و شما همه فرزندان زمان و زمانه خود هستیم. هیچکس از زمان و زمانه خویش فراتر نیست.اگر خیام الان میزیست این اشعار را میسرود ؟؟؟!! یا حافظ؟ 

هنر ایشان در بیان آنها بوده است و الا نه حرف جدیدی دارند و نه فلسفه خاصی
واقعا حرف خیام چیست؟
خوش باشی و عدم انگاری و بهشت و جهنم و چه و چه .. اینها که قدمتی دارد به اندازه تاریخ بشر.
مگر اپیکور قبل از خیام اینها را مطرح نکرده بود؟؟ حافظ هم همینطور.. 
حافظ آن چه را پیشینیان گفته اند به شکل و طور بهتر و زیباتر بیان کرده است. 
حافظ نماینده تمام عیار ایجاز و اختصار در شعر است و دقیقا همانجا ایستاده که باید باشد نه جلوتر و نه عقب تر

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۱ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰:

به خدایی که در ازل بوده‌ست حی و دانا و قادر و قیوم

اگر قالب را غزل بدانیم شاعر در مصراع اول قافیه را رعایت نکرده است و شعر از قالب غزل خارج شده و دیگر تبدیل به قالب«قطعه»شده است. 

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۳ در پاسخ به مریم بکوک دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

اصولا شرح شعر یعنی حرف مفت و یاوه گویی و ژاژخایی 

 

علی میراحمدی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام فیلسوف:

براستی مقدمه هدایت بر خیام بسیار مضحک و خنده آور است و اگر نگوییم خنده آورتر از برداشتهای کسروی از حافظ است، دست کمی از آنها ندارد. 
هدایت خیام را بهانه ای برای عقده گشایی های دوباره خویش قرار داده است و به بیان همان فلسفه بافیهای خود پرداخته است. 
ای کاش آقایان وارد این گونه تحقیقات نمیشدند و چنین نتایج مضحکی هم اساسا به بار نمی آوردند. 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۳ در پاسخ به فرشید دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:

واژه خرابات در عرفان و ادبیات و شعر عارفانه ، یک موقعیت مکانی در خرابه ای دور از شهر و چشم محتسب نیست و معناهای وسیع تر از اینها میدهد . 
البته واژه خرابات در مصراع مورد نظر نیست و این مطلب را در مورد متن شما در مورد خراباتی بودن حافظ بیان کردم تا شما چون برخی افراد دیگر در فهم و درک شعر و مقام بلند معنوی و فکری حافظ دچار اشتباه نشوید و ایشان را با عده ای افراد بی سر و پا در گوشه خرابه های شهر یکی نپندارید. 
اگر به قول شما شخص شخیص حافظ جزو آن دسته از خراباتیان باشد ،که از هر کنج خانه و خرابه ای میتوان  صدها حافظ بیرون کشید ولی میبینیم که مادر دهر قرنهاست که چون اویی نزاییده است . 
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم
مادر دهر ندارد پسری بهتر ازین( حافظ)
اما در مورد ایراد شما به شعر.. 
ابتدا عرض کنم که شعر حافظ خالی از ایرادات دستور زبانی نیست و بنده خود در یکی از مطالبم در گنجور( از بیان مرحوم استاد آهی) به یکی از اشتباهات دستور زبانی حافظ اشاره کرده ام، ولی ایراد شما تا حدی بی مورد است. 

شاعر گفته از چار چیز مگذر... 
مقام امن
شراب
معشوق
 جای خالی
حالا اینها چار چیز هستند یا دو چیز؟!! 
دو لذت وجودی و دو موقعیت مکانی که شاید به قول شما لذت از یکی مستلزم دیگری باشد ولی چار چیز هستند . 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد:

یکی از زیباترین داستانها و شگفت انگیزترین تمثیل های مولانا در مثنوی 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۵ در پاسخ به Sang Cast دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١۴:

غزلی است منسوب به حافظ با این مطلع که البته من در نسخه های معتبر دیوان حافظ این غزل را ندیده ام. 

این چه شوری است که در دور قمر میبینم

همه آفاق پر از فتنه و شر میبینم... 

بیت آخر این قطعه در آن غزل انتسابی وجود دارد. 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱:

اگر بخواهم یک رباعی از جناب خیام انتخاب کنم بدون شک این رباعی خواهد بود و اگر بخواهم رباعیات خیام را در دفتری گرد آورم این رباعی را به عنوان آخرین رباعی و فصل الخطاب و کلام آخر شاعر در نظر میگیرم. 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - (در مدح عمیدالدولة عمدة الکتاب):

شگفتا ازین همه هنرمندی ...

براستی آدمی حیرت میکند از خواندن چنین شعری و چنان تعبیراتی

 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۵۰ در پاسخ به گِژکٱ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵ - نوایی:

نسخه گنجور شاعرانه تر و صحیح تر به نظر میرسد و احتمالا نسخه کتاب درسی برای فهم بهتر دانشجویان و دانش آموزان شعر را کمی تغییر داده است. 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰:

یکی از زیباترین قصاید ادبیات فارسی... 

دریغ که قصیده در طول زمان جای خود را به غزل داد و همچنین سبک عراقی جای خراسانی را گرفت. 

 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱:

اساسا در وصف چنین اشعاری هیچ نتوان گفت و هیچ نتوان نگاشت. 

کار شاعر هنر در هنر است و حال خواننده حیرت در حیرت

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - هم در مدح سلطان محمود:

در صفت آینه

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸ - دهقان زاده:

نمیدانم جناب سوزنی بابت این شیرینکاری چه مقدار صله دریافت کرده است اما هر میزان که بوده استحقاقش را داشته است. 

بیت هفتم «ار گراینده... »به نظر صحیح تر است و بیت به ابیات سبک هندی میماند. 

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

به نیمْ شب اَگَرَت آفتاب می‌باید

ز رویِ دخترِ گُلْچِهرِ رَز نقاب انداز

شاید با خواندن بیت بیدل بتوانیم معنای بیت حافظ را هم درک کنیم ، بدون اینکه متوسل به معنا کردن و پراکنده گویی بشویم. 

دلی روشن کن از تشویش این ظلمت سرا بگذر

به جز فکر چراغت نیست تدبیری به تاریکی

بیدل

 

علی میراحمدی در ‫۹ ماه قبل، شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - در شکایت دهر:

متفکر همی بباید زیست

متحیر همی بباید مرد

انوری آن جا که قلم به دست گیرد و بر مرکب تفکر سوار گردد ،این چنین میدان فصاحت و بلاغت را در مینوردد. 

 

۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode