گنجور

حاشیه‌گذاری‌های پری

پری


پری در ‫۳ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۲:

سخن صورت نبندد

 

پری در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

درود بر حیران عزیز من که نمیدونم چیزی هم ننوشتم میشه شما بگی این راه بدی ...در چه چم است ؟ سپاس

 

پری در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

خنده نام تر . خنیده : مشهور

 

پری در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو:

با بدان چندان که نیکویی کنی / قتل مارافزا نباشد جز به مار در مفهوم تاثیر چرب زبانی هست

 

پری در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

درود بر دوستان ! میخوام درباره ی این غزل تفسیرمو با توجه به مطالبی که خوندم و اطلاعاتی که جمع آوری کردم بگم . خب ما دو تا سرنخ داریم ؛ یکی اینکه این غزل در زمان شاه اسحاق سروده شده که کار حافظ با بدگوهاش بالا گرفته بود و مخصوصا دو نفر آتیش بیار معرکه شدن ؛ شیخ زین الدین کلاه و عبدالله بنجیری تا جایی که کار به دربار شاه اسحاق اینجو کشید و اون دعوی رو شنید ولی اگه حضرت حافظو سرزنش نکرد سکوت کرده و جانبداریشم نکرد که من میگم احتیاط کرده ! دومین سرنخ اینه که این غزله اونم غزل حافظ بزرگ ! هیچ زمان مطلعشو با یک چیزی شروع نمیکنه مثل اندازه نگه داشتن در شراب خواری بعد وسطش یک بیت بی ربط بیاره از قلم صنع خدا و بعدشم مدح شاه اسحاقو بگه . خب تفسیر ابیات : در مطلع غزل که از این عقیده ی خودش دفاع میکنه که اگه شرابو به اندازه بخوری اشکالی نداره ؛ بیت دومشم همین مضمونو داره . قبل از توضیح بیت سوم میخوام بهتون بگم حافظ جان بارها به این نکته اشاره کرده که شراب خوردنی که آزاری به کسی نرسونه خیلی بهتر از شبهه خوری و ریا و آزار خلق و ...ست . مانند : مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن ، که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست . بهر یک جرعه که آزار کسش در پی نیست ، زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس . می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب ، بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنی . تا جایی که می خوردنو تقدیر خودش میدونه و میگه برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر ، که ندادند جز این تحفه به ما روز الست و معتقده که اگر خطایی هم محسوب میشه انقدر بزرگ و غیر قابل بخشش نیست و به کسیم ربطی نداره ! من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ... بیت سوم یک کنایه ی دو پهلو محسوب میشه ! دقت کنین که ما داریم با ماجرا پیش میریم که منظور حضرت حافظم همین بوده . میگه پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت ؛ خب پیر خود حافظه ولی از جایی که حافظ بی پروایی و جسارت حضرت سعدی رو نداشته اسمی از خودش نمیاره که فردا بتونه گردن نگیره ! مثل جایی که میگه : این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت ، بر بر میکده ای با دف و نی ترسایی ، گر مسلمانی از این است که حافظ دارد ، وای اگر از پس امروز بود فردایی. که خیلی زیرکانه شکش نسبت به قیامت رو گردن ترسا انداخته . وقتی اینجام میگه پیر خودشو میگه . حالا قلم صنع چیه . قلم صنع قلم آفرینشِ حکم از سوی شاه اسحاقه که حافظ در اینجا میگه : پیر ما گفت شاه اسحاق همیشه حکم درست داده و خطا و ناروایی در کارش نبوده و در مصرح دوم میگه آفرین بر نظر پاک خطاپوشش یا خطا بخشش باد که خطا پوش به نظر من بهتره . خب حالا کنایه ی دو پهلو اینجاست : اگه بگیم ش در مصرع دوم به شاه اسحاق بر میگرده میتونیم بگیم توی مصرع اول هندونه ها رو داده زیر بغل شاه و حالا میگه از این خطای نه چندان بزرگ و نابخشودنی من که آزاریم در پی نداشته بگذر یا اگه ش به پیر برگرده بگیم درسته که پیر گفت خطایی در دادنِ حکم نکرده ولی این ناروایی این دفعه ی شاهو نسبت به من نادیده گرفته که اینو گفته . بیت بعد تلمیحی داره به داستان سیاووش در شاهنامه ی حکیم سخن فردوسی بزرگ که گرسیوز برادر افراسیاب از روی حسادت بدگویی سیاووش رو پیش افراسیاب کرد تا جاییکه افراسیاب دست به کشتن سیاووش که دامادش بود و دخترش فرنگیس اون زمان کیخسروی سیاووش رو باردار بود زد . میگه شرمت باد از ظلمی که باعث شد خون سیاووش از بدگویی به ناحق ریخته شد ؛ اگه بخوای با من در دادنِ حکم ناحقی کنی ؛ که من گناهی ندارم و اگر هست جزئی و خرده و اینها از حسادتِ عشق و علاقه ی تو به من گلایه ی منو پیش تو آوردن. بیت بعدی مجیز شاهو میگه و در بیت ششم میگه درسته که سکوت کردی و حرفی نزدی ولی من فدای همون سکوت و لبهای خاموشتم که دیگه تا آخر همینطور مجیز شاه اسحاقو میگه و در بیت آخِر خودشو غلام شاه معرفی میکنه . خالی از لطف نیست که بگم خیام بزرگ گفته : گر می مخوری طعنه مزن دستان را ، بنیاد مکن تو حیله و دستان را ، تو غره بدان مشو که می می نخوری ، صد لقمه خوری که می غلامست آن را . امیدوارم پسندیده باشید . التماس تفکر .

 

پری در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:

درود بر شما . به گمونم در بیت ور قید می گشایی وحشی نمی‌گریزد در بند خوبرویان خوشتر ز رستگاری بهتر باشه . ز به جای که

 

پری در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

بله استاد شجریان در شاهکاری از مشکاتیان خونده ای جان من مولای تو . به نظر میاد چون بنده و دوستدار مترادف با کلمه ی مولاست در معنی این درسته ، وزنشم درست از آب درمیاد . ولی خب بازم اسرار مولانا را نه تو دانی و نه من .

 

۱
۲
sunny dark_mode