همه شب دوش من بیدار بودم
ندیم حسرت و تیمار بودم
ز وصل یار دلبر برنخوردم
ز هجر دوست برخوردار بودم
چو محنت کشتگان اندر تحیر
بمانده روی در دیوار بودم
همی جان کندم اندر فرقت یار
مبر آن ظن که من بیکار بودم
زسودا و ز صفرا و طپیدن
بسان مرد نا هشیار بودم
مرا گویند چون بودی چگویم
مگر بهتر شوم بیمار بودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شبهای بیخوابی و درد و پنجری که به خاطر دوری از معشوقش متحمل شده صحبت میکند. او میگوید که در غم و حسرت یار بیدار بوده و از این وضعیت رنج میبرد. احساساتش مانند محنت کشتهشدگان است و دردی عمیق بر قلبش نشسته. شاعر تصریح میکند که هیچگاه در این درد بیکار نبوده و همواره درگیر احساساتش بوده است. او به نوعی از بیخبری و گیجی ناشی از عشق و دوری صحبت میکند و در نهایت، از حال بدش و بیماری ناشی از عشقش خبر میدهد.
هوش مصنوعی: تمام شب را بیدار بودم و به یاد حسرتها و غمهایم بودم.
هوش مصنوعی: من از وصال معشوق بهرهای نبردم، اما در عوض از هجران دوست لذت بردم.
هوش مصنوعی: در حالی که قربانیان رنج و سختی در سردرگمی به سر میبرند، من نیز مانند آنها با نگاهی به دیوار در حال دچار شدن به افکار و ناامیدی هستم.
هوش مصنوعی: من در جدایی از یار به شدت زحمت و رنج میبرم، اما گمان نکن که من بیکار و بیخیال هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر شوق و گرمای درون و هیجانات شدید، مانند مردی ناآگاه و بیخبر از حال خود بودم.
هوش مصنوعی: مرا میپرسند که حالا چطور هستی، چه بگویم جز اینکه شاید بهتر شوم اما در حقیقت هنوز بیمار هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من مسکین بسی بیدار بودم
به عمری در پی این کار بودم
به هر کاریت خدمتگار بودم
به خدمتگاریت در کار بودم
ایازش گفت: من بیدار بودم
نبودم بیخود و هشیار بودم
به تنهایی همه شب یار بودم
که بختم خفته، من بیدار بودم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.