زهی مبارک فال و زهی خجسته بنی
که چرخ برتو سعادت کند نثار همی
به پیش شکل تو ناقص گذاردش آذر
به پیش نقش تو مثله نمونه مانی
مرافق تو گشاده چو عرصه عالم
مؤانس تو کشیده بگنبد اعلی
گذشت قاعده تو ز مسکن قارون
رسید کنگره تو به موقف عیسی
تو آسمانی اندر علو و اندر تو
مجره وار یکی آب ساخته مجری
ز عکس آب روان و صفای دیوارت
یکی سه گردد مهمان چو سازدت ماوی
چگونه آبی آبی که صورت دیوار
حیات یابدی ار باشدی از آتش غذی
نشان کوثر اگر خوانیش رواست که هست
نهال دولت صاحب نمونه طوبی
برو نهاده یکی سلسله چو بر مجنون
اگر چه هست مر او را لطافت لیلی
نهاده صورت یکتای تو و گوش بدر
که تاز آمدن سایلی رسد بشری
صدای گنبد تو در موافقت آید
ز بهر خواندن مهمان چو در دهند ندی
چنین همانا زان گشته تو مهمان دوست
که سوی تو نظر کرد خواجه دنیی
ابو علی حسن احمد آنکه زو پرسند
همه بزرگان در شرع مکرمت فتوی
مؤیدی که به نزدیک ابر بخشش او
همه کسیر نماید مروت کسری
ز جود فربه او جسم آز شد لاغر
ز کلک لاغر او جسم مردمی فربی
خهی ز جود تو یک قطره دجله و جیحون
زهی ز حلم تو یک ذره بوقبیس وحری
چه دیده ای تو هنوز از سعادت ازلی
که از هزار گل تو شکفته نیست یکی
سلاله ملکی سازد ای امین ملک
سعادت ازلی ساید ای امین هدی
ز بهر حاسد تو توتیای بی خوابی
برای ناصح تو کیمیای استغنی
از آن مهم نهانی که شه ترا فرمود
چنان خبر بود از عین کارهات همی
که گرد و پیکر ملک دگر بر اندیشد
کند عطارد آن حال را بتوانهی
ملک چو دست ترا برسخا سواری داد
گرفت بخل ز بیم نیاز خر بکری
بزرگوارا من بنده را بپرور از آن
که جز حریم توام نیست ملجاء و ماوی
چو من به تربیت تو همی زنم لافی
چنان مکن که خجل گردم اندرین دعوی
مراست شعری در مدح تو بلند چنانک
بدانکه هست چو شعری که نیست او شعری
همی دهی ز رو دیبا همی ستانی مدح
بلی بزرگان چونین کنند بیع و شری
بنا نهادی قصری که هستش اوج و حضیض
چو قدر تو به ثریا چو حلم تو بثری
برو درین دهه عید می شتابد خلق
چو حاجیان به سوی کعبه از صفا و منی
چنان که کعبه ملت بنا نهاد خلیل
خجسته کعبه دولت بنا نهاده توی
همیشه تا که بروید به بوستان سوسن
همیشه تا که بتابد بر آسمان شعری
بسان شعری رای تو باد تابنده
چو لاله روی حسودت به خون دیده طلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به مدح و ستایش شخصی بزرگ و با فضیلت میپردازد و به ویژگیها و نعمتهای او اشاره دارد. شاعر از سعادت و خوشبختی که به او تعلق دارد، سخن میگوید و او را به عنوان نماد عظمت و بزرگی توصیف میکند. در این شعر، به افزایش مقام و منزلت فرد و برقراری ارتباطات معنوی و روحانی اشاره شده است. همچنین، شاعر به صفات عالی او مانند سخاوت و حلم پرداخته و او را مورد تحسین قرار میدهد. در نهایت، به امید و آرزوی ادامهی این نعمتها و برکات اشاره شده است، بهگونهای که نام و یاد او همواره درخشان و ماندگار باشد.
هوش مصنوعی: چه مبارک است این سرنوشت و چه خوشیمن است این زادگاه، که چرخ روزگار برای تو سعادت و خوشبختی را نثار کند.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو آنچنان است که آتش به احترام آن کم میآورد و طرح تو آنقدر بینظیر است که به نمونههای هنری باستانی شباهت دارد.
هوش مصنوعی: کنار تو، فضای زندگی همچون وسعت عالم باز است و نزدیکی تو باعث شده تا عرش اعلی گسترش یابد.
هوش مصنوعی: قاعده و اصول تو به جایی رسیده است که دیگر به مسکن قارون (ثروت و قدرت) محدود نمیشود و در نهایت به مقام و جایگاه عیسی (رسالت و معنویت) میرسد.
هوش مصنوعی: تو در مرتبهای بلند و والا قرار داری و در درونت، همچون یک مجرا، جریانی از آب شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که وقتی مهمانی به خانهات میآید و تو برای او محیطی دلنشین و آرام فراهم میکنی، حس خوبی به او دست میدهد، مانند زیبایی و صفایی که در آب روان و دیوار خانهات وجود دارد. به همین دلیل، مهمان به راحتی و شادی در آنجا احساس تعلق و آرامش میکند.
هوش مصنوعی: اگر آبی به دیوار زندگی بپاشد، چگونه میتواند آتش را به غذا تبدیل کند؟
هوش مصنوعی: اگر به زیباییهای کوثر توجه کنی، میبینی که درختی از نعمت و برکت است که نماد قدرت و شکوه صاحب آن نیز محسوب میشود.
هوش مصنوعی: برو، مانند مجنون که زنجیری به خود بسته است، اگرچه او را لطافت و زیبایی لیلی خیره کرده است.
هوش مصنوعی: چهرهی یکتای تو را در نظر داشته باش و گوشهات را تیز کن، زیرا کسی به زودی به اینجا میآید که مهم است.
هوش مصنوعی: صدای گنبد تو هنگام استقبالی زیبا به گوش میرسد، همچنان که از سمت خانه، به مهمان نواخته میشود.
هوش مصنوعی: در واقع، تو به خاطر توجه و نظر پروردگار به غیر خودت، مهمان محبت او شدهای.
هوش مصنوعی: ابو علی حسن احمد، کسی است که همه بزرگان در مسائل شرعی و اخلاقی از او نظرخواهی میکنند.
هوش مصنوعی: کسی که به ابر نزدیك است و با بخشش خود همه چیز را نیکو و فراوان میسازد، نمایانگر بزرگواری و رفتار شایسته است.
هوش مصنوعی: از بخشندگی او، بدن لاغر و بیجان شد و به واسطه قلم خود، جسمی نشاطآور و پرحجم به وجود آورد.
هوش مصنوعی: از بزرگی و رحمت تو میتوان به وسعت دجله و جیحون پی برد، و از بردباری و شکیباییت میتوان به اندازهی یک دانه از بوقبیس و حری فهمید.
هوش مصنوعی: آیا تاکنون از خوشبختی جاودانی چیزی دیدهای که از میان هزار گل، حتی یکی هم به پای آن نمیرسد؟
هوش مصنوعی: نسل فرشتهای به وجود میآید، ای نگهبان سرنوشت خوشبختی ابدی، راهنمایی کن ای امین هدایت.
هوش مصنوعی: به خاطر حسادت تو، خواب راحتی برای دیگران نیست و برای راستی، تو ذخیرهای از بینیازی به شمار میروی.
هوش مصنوعی: از آن راز پنهانی که پادشاه به تو گفت، خبری آمد که بیانگر حقیقت کارهایت بود.
هوش مصنوعی: هرکه به آینده فکر کند و به تغییرات و تحولات جهان توجه داشته باشد، میتواند مانند عطارد که به سرعت در حال حرکت است، در آن شرایط جدید عمل کند و زندگیاش را بهبود بخشد.
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند تو را در مقام بلندی قرار دهد و تو را به جایی برساند، بخشی از محبت و نیازمندیات را از ترس نیاز به دیگران پنهان میکنی و این بخل در تو شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، مرا پرورش بده زیرا که جز حریم تو، جایی برای پناه بردن و آرامش یافتن ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی من در زمینه آموزش تو صحبت میکنم، به گونهای این کار را نکن که باعث شرمندگی من در این ادعا شود.
هوش مصنوعی: شعری که در ستایش تو سرودهام، به اندازهای بلند است که اگر شعری وجود نداشت، باز هم این شعر به عنوان شعر شناخته میشود.
هوش مصنوعی: تو همچنان که با روی زیبا میبخشی و سخاوت میکنی، از دیگران هم انتظاری نداشته باش. بزرگان نیز در امور معامله و تجارت به همین شکل عمل میکنند.
هوش مصنوعی: تو قصر بلندی را بنا کردی که اوج و پایین آن به اندازهی جایگاه تو در آسمان است، به گونهای که بزرگواری و حلم تو در میان ستارهها میدرخشد.
هوش مصنوعی: در این ایام عید، مردم با شوق و هیجان به سمت جشنها و شادیها میروند، همانطور که حاجیان با شور و اشتیاق به سوی کعبه حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: کعبه که نماد ملت و دین است، به دست ابراهیم خلیل ساخته شده و حالا تو هم جایگاهی مانند آن را در سیاست و حکومت به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: هرگاه که به گلستان سوسن بروید و تماشایش کنید، همواره شعری در آسمان میتابد.
هوش مصنوعی: چشمهای حسود تو مانند لالهای درخشان است که به خاطر حسادتش در خون میغلطد و میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.