ای لعل تو شیرین و بیان تو شکرریز
شیدای تو عالم همه چون خسرو پرویز
ای باربد وقت نکیسا صفت امروز
در کاسه بربط شکر و شهد درآمیز
نقاشی شاپور ز عکست به هدر رفت
شیرین بود از صورت پرویز به پرهیز
چشمت ز صفت مژده عشاق جگر خون
کرد آنچه نکرده است به کس لشگر چنگیز
روی تو و موی تو بود دام دل خلق
از موی، دل آویزی و، و ز روی دل انگیز
از صلح زمین صیت تو موعود شد امروز
طوبی قدمن باده کوثر به قدح ریز
لقمان به زبان صحت امراض شفا داد
می کرد چو گل قند لبت بر همه تجویز
شد صبح دوم ساقی شب، خیز خدا را
همرنگ شفق باده به هنگام فلق ریز
نفس هوس انگیز، ادب کن به ریاضت
این اسب هرون رام کن از قمچی و مهمیز
زد آتش تبریز به جانها شرر امروز
چون ساغر دلها همه از خون شده لبریز
«حاجب » سخنت صدق و کلامت حق و خود حق
هی هی ز چنین دانش و این نطق دلاویز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی، ز شکر خنده شراب طرب انگیز
در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهیز
در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز
وز لعل شکربار می و نقل فرو ریز
هر ساعتی از غمزه فریبی دگر آغاز
[...]
بگشا بشکر خنده لب لعل شکرریز
با پسته ی شیرین ز شکر شور برانگیز
تلخست مِی از دست حریفان تُرُش روی
در ده قدحی از لب شیرین شکر ریز
بنشست زباد سحری شمع شبستان
[...]
عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز
دستی بسوی مرده برافشاند که برخیز
روزیکه شهیدان علم داد برآرند
شرمنده فرهاد بود خسرو پرویز
طوطی همه خاییده سخن گفت ز شکر
[...]
تا چند به خونریز هلالی شدهای تیز؟
از عشق بیندیش و ز آزار بپرهیز
شوخی مکن و تند مشو، عشوه مینگیز
مشکن دل سعدی، که ازین باغ دلاویز
روی تو گل تازه و خط سبزهٔ نوخیز
نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز
شد هوش دلم غارت آن غمزهٔ خونریز
این بود مرا فایده از دیدن تبریز
ای دل! تو در این ورطه مزن لاف صبوری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.