جوش میام چو خم به خروش آشنا نکرد
صد شیشهام چو توبه شکست و صدا نکرد
خونگرمی زمانه ز من دست برنداشت
از رنگ و بو چو برگ گلم تا جدا نکرد
خرسند از آشنایی ضعفم که هیچگاه
گوش مرا به ناله من آشنا نکرد
مخمور اگر فتد به قدح، عیب او مکن
نرگس مگر به دیده تو چشم وا نکرد؟
چون غنچه سر به جیب و گریبان پر از مژه
نظّاره در لباس، کسی همچو ما نکرد
دستم پیالهگیرتر از شاخ نرگس است
درد خمار را به ازین کس دوا نکرد
بر گوش کس نخورد فغانم ز بیکسی
تا بر نخورد همنفسی، نی صدا نکرد
تنها، برابر همه خونابه میخورد
چون داغ لاله در دل پیمانه جا نکرد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و تنهایی شاعر میپردازد. شاعر از درد و رنج خود سخن میگوید و به دشواریهایی که در روابط انسانی و عاشقانه تجربه کرده، اشاره میکند. او حس میکند که هیچکس او را درک نمیکند و دردهایش را نمیشنود. احساس ناامیدی از آشناییها و عدم پاسخگویی دیگران به نالههایش، نشاندهندهی عمق تنهایی و عذاب اوست. شاعر به زیباییهای وجود انسانها و طبیعت نیز اشاره میکند و از مرزهای عاشقانهی خود میگوید که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد، اما در عین حال به کیفیت عذابآور این احساسات نیز پرداخته است.
هوش مصنوعی: من به شدت دچار هیجان و جنبوجوش هستم، مانند سرازیر شدن خم، اما هیچکس با من ارتباط برقرار نکرد. صد شیشه از شراب را نوشیدم و هنگام شکستن توبهام، هیچ صدایی به گوشم نرسید.
هوش مصنوعی: زمانه با تمام ویژگیهایش به من وابسته است و تا زمانی که من از زیبایی و جذابیت خود جدا نشوم، این ارتباط برقرار خواهد بود.
هوش مصنوعی: من از آشنایی با نقاط ضعفم خوشحالم، زیرا هیچگاه صدای نالهام را به من نمیشناساند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در حالت مستی به مینوشد، عیب او را نگیر، مگر اینکه تو هم در دل خود چشم باز نکردهای مانند نرگس.
هوش مصنوعی: مانند غنچهای که در دامن خود پنهان شده و چشمانش پر از مژه است و به لباس نازک خود نگاهی میکند، هیچکس مثل ما اینگونه رفتار نکرده است.
هوش مصنوعی: دستم مانند پیالهای است که از شاخ نرگس زیباتر و زیباتر است، اما هیچ کس نتوانسته است درد خمار را بهتر از من درمان کند.
هوش مصنوعی: صدای ناله و فریاد من از تنهاییام به گوش هیچکس نمیرسد تا زمانی که کسی شبیه به خودم در کنارم باشد. در غیر این صورت هیچ صدایی نمیزنم.
هوش مصنوعی: تنها و بدون همراهی، در برابر همه سختیها و دردها تحمل میکند، مانند اینکه چطور گل لاله در دل ظرف نمیتواند جایی برای خود پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اصل بزرگ از بنه هرگز خطا نکرد
کس را گزافه چرخ فلک پادشا نکرد
او بد سزای صدر، جهان ناسزا نکرد
این کار کو بکرد جز از بهر ما نکرد
هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
[...]
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد
تشنیع میزنی که جفا کرد آن نگار
خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد
عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد
[...]
دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود
دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
خرم تنی که حاصل عمر عزیز را
با دوستان بخورد و به دشمن رها نکرد
دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد
بردم هزار قصه حاجت به نزد یار
القصه شد روان و حاجت روا نکرد
از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.