امروز اگر به سنگی مینای جان توان زد
فردا ز خُمّ هستی رطل گران توان زد
ساقی به کف ندارم چیزی بهای مِی را
جز خرمنی ز دانش کآتش در آن توان زد
دنیا و آخرت را با عشق قیمتی نیست
مِی ده که چار تکبیر بر این و آن توان زد
فردا اگر ز کوثر جامی نمی دهندم
امروز ساغری با حوراوشان توان زد
از ما کناره کردی راه خطا گرفتی
پنداشتی که کامی با دیگران توان زد
بگذار چرخ گردون بر کام ما نگردد
یک شب خدنگ آهی بر آسمان توان زد
رخسار آتشینت تا چند در نقاب است
ما را شراری از وی آخر به جان توان زد
از مرغ بند بر پا پرواز چند خواهی
بگشای رشته تا پر بر لامکان توان زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات و آرزوهای انسان اشاره دارد. شاعر از اهمیت عشق و دانش در زندگی سخن میگوید و بر این باور است که دنیا و آخرت با عشق ارزشمندتر میشود. او به سادگی بیان میکند که در حال حاضر باید از لحظهها بهره ببریم و در پی شادی و آزادی باشیم. همچنین به چرخش زمان و گذر زندگی اشاره دارد و میخواهد از محدودیتها فرار کند و به آسمان بلند پرواز کند. در کل، این شعر دعوتی به زندگی آگاهانه و عشقورزانه است.
هوش مصنوعی: امروز اگر بتوانی با تلاش و کوشش به موفقیتی دست پیدا کنی، فردا از ثمره آن تلاشها میتوانی بهرهمند شوی و چیزهای ارزشمندی به دست آوری.
هوش مصنوعی: ای ساقی، من هیچچیز جز انبوهی از دانش که میتوان با آن شعلهای بیفروزم، برای خریدن می از تو ندارم.
هوش مصنوعی: در زندگی دنیا و آخرت، عشق ارزش بیشتری دارد. شراب محبت را بنوش، زیرا با آن میتوان به راحتی بر هر چیزی غلبه کرد و برتری یافت.
هوش مصنوعی: اگر فردا به من از عطر کوثر و بهشت چیزی ندهند، امروز میتوانم با حوریتها میخوارگی کنم و لذت ببرم.
هوش مصنوعی: تو از ما دور شدی و راه نادرستی را انتخاب کردی، فکر کردی که میتوانی با دیگران به موفقیت برسی.
هوش مصنوعی: اجازه بده که گردش زمان هیچ تأثیری بر خوشیهای ما نگذارد. شاید یک شب بتوانیم با اندوهی عمیق، آسمان را تحت تأثیر قرار دهیم.
هوش مصنوعی: چرا چهره آتشین تو همچنان پوشیده است؟ ما از آن زیبایی تو شعلۀ عشق داریم که میتواند جان ما را به خطر بیندازد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از محدودیتها و restraints خود رها شوی و به آزادی و ارتفاع دست یابی، باید موانع را کنار بگذاری و اجازه بدهی تا به اوج امکانات و تواناییهایت پرواز کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد
شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد
بر آستانِ جانان گر سر توان نهادن
گلبانگِ سربلندی بر آسمان توان زد
قَدِّ خمیدهٔ ما سهلت نماید اما
[...]
لاف محبت او، بر قدسیان توان زد
از سوز شوقش آتش، در انس و جان توان زد
بر آستان مهدی، گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی، بر آسمان توان زد
گر دولت وصالش، خواهد دری گشادن
[...]
همت چو دست گیرد رطل گران توان زد
دامن کشان ز عالم سر در جهان توان زد
گر شحنه آشکارا منع مدام کرده
با یار خوش عیاری می را نهان توان زد
بردار دست همت پا بر طلسم خود نه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.