لشکر کشید عشق و مرا در میان گرفت
خواهند مردمانم از این در زبان گرفت
اندر زبان خلق فتادم ز دست عشق
تا بایدم بلا به در این و آن گرفت
جانا غلام عشق تو گشتم به رایگان
می بایدت مرا به عنایت عنان گرفت
آزاد و پادشاه تن خویشم ای نگار
آخر مرا به بنده همی بر توان گرفت
نالنده گشت بلبل عشقم که مر تو را
طاوس حسن بر سر سرو آشیان گرفت
با آفتاب و ماه و ستاره است آسمان
گوئی که نسخت رخ تو آسمان گرفت
چون خط دمید گرد رخت عشق نعره زد
کامد سپاه زاغ و صف بوستان گرفت
برکند عشق خیمه و از لشکر جمال
ترکان گریختند که هندو جهان گرفت
ایمن نشسته بودم در کنج عافیت
آمد بلای عشق و مرا ناگهان گرفت
از گوشه ای برآمد از این شوخ دلبری
بربود دل ز دستم و پای از میان گرفت
باز شکار جوی قوامی ندیده ای؟
شاهین عشق کبک دلت را چنان گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربه عمیق و طاقتفرسای عشق صحبت میکند. شاعر به وضوح بیان میکند که عشق او را در خود گرفته و به نوعی او را در اسارت گذاشته است. او از این وضعیت رنج میبرد و میگوید مردم دربارهاش صحبت میکنند و او به دلیل عشق در مخاطره است. شاعر خود را غلام عشق معشوقش میداند و از او میخواهد که با محبتش به او کمک کند.
او به زیبایی معشوقش و تأثیر آن بر آسمان و طبیعت اشاره میکند و ناله بلبل را مطرح میکند که به عشق او پرداخته است. در نهایت، شاعر به ناگهانی به دام عشق گرفتار میشود و این احساس را به صورت یک شکار وصف میکند؛ به گونهای که عشق همچون شاهینی، دل او را به تسخیر خود درآورده است.
هوش مصنوعی: عشق همچون سپاهی به سراغم آمد و مرا در خود محصور کرد. مردم از این وضعیت به گفتگو خواهند پرداخت و احتمالاً در مورد آن خواهند مرد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق در میان مردم افتادهام و باید این بلا را تحمل کنم، چرا که عشق باعث شده تا در این روزها دچار مشکلات و سختیها شوم.
هوش مصنوعی: عزیزم، من به خاطر عشق تو به طور بیدریغ به خدمتت درآمدهام و شایسته است که با لطف و محبت خودم را در دست بگیری.
هوش مصنوعی: من در این دنیا زندگی آزاد و پادشاهانهای دارم، اما ای معشوق، تو قدرت داری که مرا به بند کشی و همه چیزم را تحت کنترل خود درآوری.
هوش مصنوعی: بلبل عاشق به خاطر زیبایی تو گریه میکند، چرا که طاوس با همه جمال و زیباییاش بر بلندی درخت نشسته است.
هوش مصنوعی: آسمان با آفتاب و ماه و ستارههایش همچون چهره تو زیبا و نورانی شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که اشعهای از جمال تو تابید، عشق مانند طوفانی به خروش درآمد و لشکری از داغ و نگرانی، فضا را در بر گرفت و مانند گلستانی مسحورکننده شد.
هوش مصنوعی: عشق عشق را از جا برکند و زیبایی ترکان باعث شد که از میدان جنگ فراری بیفتند، چون که زیبایی هندو چنان جهان را تسخیر کرده است.
هوش مصنوعی: در جایی امن و آرام نشسته بودم، که ناگهان سختی و دشواری عشق به سراغم آمد و مرا غافلگیر کرد.
هوش مصنوعی: از گوشهای دختری زیبا و بازیگوش نمایان شد و با جاذبهاش دل مرا ربود و مرا از پا درآورد.
هوش مصنوعی: آیا تا به حال شکارچیای را دیدهای که به شکلی قوی و توانمند پرندهای را هدف قرار دهد؟ مرغ عشق همچون شاهینی، دل تو را با قدرتی خاص به چنگ آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ وفا برون ز جهان آشیان گرفت
عنقا صفت ز عالم وحدت کران گرفت
از خون دل کنار زمین موج زد چنانک
ز آسیب موج دامن مغرب نشان گرفت
طوفان درد کشتی دل را ز راه برد
[...]
شاه جهان به تیغ چو ملک جهان گرفت
دولت رکاب دادش و نصرت عنان گرفت
فالی گرفت چرخ و همی گرفت مملکت
سلطان ابوالملوک ملک ارسلان گرفت
شاهی که ملک هرگز چون او ملک ندید
[...]
هر نور و هر نظام که ملک جهان گرفت
از سنجر ملک شه آلب ارسلان گرفت
صباحبقران مشرق و مغرب معزّ دین
شاهی که او به تیغ و به دولت جهانگرفت
تا گشت شاهنامهٔ او فاش در جهان
[...]
قد چو سرو او شکن خیز ران گرفت
رخسار چون گلشن صف زعفران گرفت
دردا که رفت جان زمان در دل زمین
زان پس که طول و عرض زمین و زمان گرفت
گر پیر با جوان نکند دست در کمر
[...]
لشکر کشید عشق و دلم ترک جان گرفت
صبر گریز پای سر اندر جهان گرفت
گفتی که ترک من کن و آزاد شو ز غم
آسان به ترک همچو تویی چون توان گرفت
ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.