گنجور

 
قوامی رازی

عجایب است قلم در بنان صدر اجل

که تیغ وار بود قاتل و سیاست کن

ز بحر قیر یکی ماهی است مار آسا

که تازه روست ز آثار او جهان کهن

به گاه آن که کند زلف شب ز عارض روز

چو سر بیفکندش خصم را بر آرد بن

چو سر بریده سخن نیکتر همی گوید

که گفت آنکه نگوید سر بریده سخن

 
sunny dark_mode