گنجور

 
قطران تبریزی

شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود

شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود

بگه بزم دلفروزتر از یوسف بود

بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود

سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من

آنکه خوبان همه هستند تن اوشان سر بود

من بر او دیگر نگزینم یاری که مرا

نه چنو دیگر باشد نه چنو دیگر بود

 
sunny dark_mode