ای ماه خوش حدیث و نگار نکو کنار
با شاخ زی من آر یکی نازه کو کنار
کرده تهی ز دانه زمانه میان او
کرده پر آب لاله همه تنش روزگار
ماند بمانده ناری بر شاخ نار بر
بگداخته بنار درون دانه های نار
زان آب نار و لاله بپیمانه می خورند
آزادگان بنام شهنشاه تاجدار
خورشید روزگار جهاندار بوالخلیل
جعفر که هست مفخر میران روزگار
چون او نیافرید خدا هیچ تاج بخش
چون او نپرورید جهان هیچ نامدار
آنکس که هست ناصح او تاجدار باد
وآنکس که هست حاسد او باد تاج دار
خرم شود ز زائر چون مفلس از درم
شادان شود ز سائل چون عاشق از نگار
مجلس چنو ندید ببزم اندرون جواد
میدان چنو ندید برزم اندرون سوار
در حلق دشمنانش زانده بود کمند
در دست دوستانش ز شادی بود سوار
تا آفریدگار جهان را بیافرید
چون او نیافرید بفضل آفریدگار
مانند چرخ علم دو گیتی نگاشته است
بر طبع او جهان چو بپولاد بر نگار
چونانکه گاه مردی شاهان شکار او
گنجش بگاه رادی خواهنده را شکار
مردی و مردمی بجهان گشت زو پدید
رادی و راستی بزمین زو شد آشکار
تا شاد کام باشد با ناز و نوش جفت
تا سوگوار باشد با درد و رنج یار
خیل موافقانش باشند شادکام
قوم منافقانش بادند سوگوار
بر شاه باد خرم و فرخنده فرودین
چشم عدوش دائم چون ابر نوبهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش زیبایی و بزرگی یک شخصیت خاص میپردازد. شاعر از ویژگیهای ظاهری و معنوی این شخص سخن میگوید و او را با باغ و گلها توصیف میکند. در ادامه، به جایگاه او در میان مردم اشاره شده و او را به عنوان یکی از بهترین و برترین افراد معرفی میکند.
همچنین، شاعر به وقوع شادی و غم در زندگی انسانها و رابطه آن با محبت و دوستی اشاره میکند. او تأکید میکند که این شخصیت نه تنها در میان دوستانش محبوب است بلکه دشمنانش نیز به او احترام میگذارند. در نهایت، شعر با آرزوی خوشبختی و سلامتی برای این شخصیت و مردمش پایان مییابد.
هوش مصنوعی: ای ماه، تویی که با لطافت و زیباییات در کنار من میدرخشی، بیایید با هم لحظاتی زیبا بسازیم؛ تو همچون گلی هستی که در کنار من میخندد و میرقصید.
هوش مصنوعی: زمانه او را از تمام نعمتها خالی کرده است، اما او با غم و اندوه، همچون لالههای پرآب، همه وجودش را پر کرده است. روزگار بر او سخت گذشته است.
هوش مصنوعی: آتش سوزانی بر روی شاخه درخت نارنج مانده که دانههای درون نارنج را نیز گرم کرده است.
هوش مصنوعی: آزادگان، با افتخار و آزادگی، از آب نار و لاله مینوشند و این کار را با نام پادشاه تاجدار انجام میدهند.
هوش مصنوعی: خورشید زندگی بوالخلیل جعفر، که افتخار بزرگان زمانه است، درخشان و برجسته است.
هوش مصنوعی: هیچ کس همانند او نیست که خدا او را خلق کرده باشد و هیچ موجودی در جهان به اندازهٔ او نامدار و برجسته نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عنوان راهنما و نصیحتکننده باشد، باید مانند یک پادشاه محترم باشد، و کسی که حسود است، در واقع خود را به نوعی پادشاهی خالی از ارزش نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زائر وقتی که به زیارت میرود، احساس خوشحالی و شادمانی میکند، درست مثل فردی که باوجود نداشتن پول، از دیدن کسی که دوستش دارد، خوشحال و سرشار از شادی میشود.
هوش مصنوعی: در این جمله، به نظر میرسد اشاره به جویی در یک جمع و یا محفلی شده است که کسی در آن به طور برجستهای، مهارت یا قدرت خود را به نمایش میگذارد. مثلاً در میدانی که سوارانی وجود دارند، کسی نشان میدهد که مهارت خاصی دارد و بر دیگران برتری مییابد. در واقع، میتوان گفت این جمله به نحوه تأثیرگذاری و بروز شخصیت یا تواناییهای فرد در یک جمع توجه دارد.
هوش مصنوعی: در بین دشمنانش، او در حال کشمکشی سخت بود و در عین حال، در کنار دوستانش با خوشحالی به پیروزی و شادابی دست یافته بود.
هوش مصنوعی: خدای جهان وقتی موجودات را خلق کرد، چون خودش به این شکل نیامده است، تنها به لطف و اندازهگیری او میتوانیم به وجود بیاییم.
هوش مصنوعی: جهان و علوم آن به گونهای بر ذهن او نقش بسته است که مانند تصویرهایی بر روی فلز، همواره در خاطر او باقی میمانند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در جستجوی چیزی ارزشمند هستند، درست مانند زمانی که یک شکارچی باهوش به دنبال شکار خود میگردد و میداند که در زمان مناسب، هدفش را به دست خواهد آورد.
هوش مصنوعی: مردی و انسانیت از او در جهان ظاهر شد و فضیلت و درستی به وسیله او بر روی زمین روشن گردید.
هوش مصنوعی: تا وقتی که همسر با ناز و خوشی زندگی میکند، شاد و سرزنده است و تا زمانی که یار با درد و رنج زندگی میکند، غمگین و ناراحت خواهد بود.
هوش مصنوعی: گروه زیادی از دوستان و همراهانش خوشحال و سرزندهاند، در حالی که مردم خیانتکار و دو رو در اندوه و ناراحتی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر آرزو میکند که بر شاه، خوشبختی و شادابی نازل شود و چشمان او همیشه مانند ابرهای بهاری، سرشار از طراوت و زندگی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.