ز پی آفت هر چیز پدید است سبب
سبب آفت من فرقت آن سیم غبب
گر سوی دیده من خواب نیاید نه شگفت
ور طرب سوی دل من نگراید نه عجب
کاندر آن بستد اندوه و غمش معدن خواب
وندرین در برگرفت انده او جای طرب
دل من غافل بی آنگه مرا گیرد خواب
تن من لرزان بی آنکه مرا گیرد تب
من ز نادیدن آن ماه بر آن کوبم سر
من در اندیشه آن حور بدان خایم لب
که یکی بار دل او طلب من نکند
که دلم باشد صد بار ورا کرده طلب
ای بناکام من و خویشتن از من شده دور
خویشتن را و مرا کرده گرفتار تعب
سبب شادی و غم چشم و لب تست چو هست
مرگ و روزیرا شمشیر و کف میر سبب
میر ابو نصر محمد که خداوند جهان
بگزیدش ز جهان هم بحسب هم بنسب
نسبش از عجم و قدوه شاهان عجم
حسبش از عرب و قبله میران عرب
دل او بحری موجش همه دینار و درم
کف او ابری سیلش همه دیبا و قصب
آفت و راحت خلق است به شمشیر و قلم
که ز پولاد بود آفت و راحت ز قصب
کف او ابر گهر بار بود وقت سخا
تیغ او شیر روان خوار بود گاه غضب
از پی آنکه ذهب خوار بود بر دل او
روی خصمانش بود زرد همیشه چو ذهب
مهر او مهر درخشنده و خواهنده نهال
کین او آتش سوزنده و بدخواه حطب
ای بشیرینی چون جان و بخوشی چو جهان
وی پسندیده چو تدبیر و ستوده چو ادب
گر کند بولهب از مهر تو در دوزخ یاد
برهد جان و تن بولهب از نار لهب
ور بکوه اندر عاصی شود اندر تو پلنگ
میش با فر تو بیرون برد از تنش عصب
لقب و نام یکی دارد هر میر و ترا
بکریمی و وفا هست دو صد نام و لقب
خلق در امن تو همواره تو در امن خدا
خلق در طاعت تو پاک و تو در طاعت رب
بنشین خرم و خندان و مهان را بنشان
بستان از کف عناب لبان آب عنب
تا شب و روز همی آید پیدا ز فلک
تا گل و خار همی آید پیدا ز خشب
باد بر ناصح تو خار ببویائی گل
باد بر حاسد تو روز بتاریکی شب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره زندگی و روابط انسانی میپردازد. شاعر از آفات و شادیهای زندگی صحبت میکند و از جدایی و دوری از معشوق ابراز اندوه میکند. او تشبیهات بسیاری به کار میبرد، بهویژه درباره قدرت و ویژگیهای حکام و امیران، که با شمشیر و قلم باعث آرامش یا ناراحتی مردم میشوند. در انتها، شاعر به اهمیت دوستی و وفا اشاره میکند و از خداوند خواستار امنیت و آرامش برای خود و دیگران است. همچنین، مضامین دین، ادب و محبت نیز در این شعر نمایان است.
هوش مصنوعی: در پی هر آفتی، دلیلی وجود دارد. درد و آفت من ناشی از جدایی از آن دو رشته موی زیباست.
هوش مصنوعی: اگر خواب به چشمان من نیاید، جای تعجب نیست و اگر شادی به دل من نرسد، جای شگفتی هم ندارد.
هوش مصنوعی: در آن مکان، غم و اندوه او به آرامش و خواب تبدیل شده، و درون آن، شادی و خوشی جایگزین اندوهش شده است.
هوش مصنوعی: دل من غافل است و بدون آنکه خوابم ببرد، بدنم به آرامی میلرزد و بدون آنکه تب داشته باشم، احساس ناراحتی و بیقراری میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری از آن معشوق زیبا، سرم را به زمین میکوبم و در خیال او هستم، به طوری که به شدت دلم میخواهد لبانم را بر او بگذارم.
هوش مصنوعی: اگر یک بار دل او از من درخواست نکند، باید بدانید که من صد بار خواستهام او را.
هوش مصنوعی: ای کسی که دچار بدبختی هستم، من و خودم از یکدیگر دور افتادهایم و تو باعث شدهای که من در درد و رنج گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: چشم و لب تو دلیل خوشی و ناراحتی من هستند، همانطور که مرگ و روزی هر فرد میتواند مانند شمشیر و کف بیفتد.
هوش مصنوعی: میر ابو نصر محمد شخصی است که خداوند او را به عنوان یک فرد برجسته انتخاب کرده و او از نظر نسب و نسبیگری نیز از دیگران ممتاز است.
هوش مصنوعی: نسب و دودمان او به مردمان عجم میرسد و از خاندان شاهان آن سرزمین است، در حالی که اعتبار و شرافتش به عربها وابسته است و به مقامهای عالی آنها مرتبط میشود.
هوش مصنوعی: دل او مانند دریایی است که امواجش پر از پول و财富 است، و دستش همچون ابری است که بارانش تمام پارچههای گرانبها و زینتی را میباراند.
هوش مصنوعی: آزار و آسایش مردم به دو چیز وابسته است: یکی قدرت و زور (شمشیر) و دیگری دانش و هنر (قلم). اینکه از آهن (پولاد) خطر و آسایش به وجود میآید، همانند این است که از نی (قصب) هم میتواند آسایش و درد ایجاد شود.
هوش مصنوعی: دست او مانند ابر پر از گوهر است، نشانه دست generosity و بخشش اوست. اما وقتی که به خشم میآید، شمشیرش مانند شیر، وحشی و بیرحم میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که به دنبال طلاست، در دلش همیشه رنگ زرد دشمنی بر جاست و مانند طلا همیشه در غم و حسرت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: عشق او مانند نوری تابان و جستجوگر است، در حالی که کینهاش همچون آتش ویرانگر و دشمنی است.
هوش مصنوعی: ای که شیرینیات مانند جان است و شادیات چون جهان. تو از نظر تدبیر پسندیده و از نظر ادب ستودهای.
هوش مصنوعی: اگر بلحب به خاطر محبت تو در جهنم یاد تو را داشته باشد، جان و تن او از آتش جهنم رهایی مییابند.
هوش مصنوعی: اگر در کوه، درندهای پدیدار شود، پلنگ با وجود دلیریاش، از تو فرار میکند و از بدنش نشانههای ترس به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: هر کس یک نام و عنوان دارد، اما تو را با صفاتی چون کریمی و وفاداری میشناسند که صدها نام و لقب را شامل میشود.
هوش مصنوعی: انسانها همیشه در امنیت تو هستند و تو در امنیت خداوند. مردم در اطاعت تو هستند و تو نیز در اطاعت پروردگارت.
هوش مصنوعی: بنشین و شاداب و خندان باش و مهمانان را دعوت کن. باغ را با میوههای خوشمزه و خوش آب و رنگ پر کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب و روز در حال آمد و رفت هستند و از آسمان نمایان میشوند، همچنین گل و خار نیز از زمین به وجود میآیند.
هوش مصنوعی: نسیمی بر مشاور تو میوزد که رایحه گل را با خود آورده است، و همزمان بر دشمن تو در تاریکی شب میپراکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زو هنر یافت بزرگی، نشود هرگز پست
زو ادب گشت گرامی، نشود هرگز خوار
عربیوار دلم برد یکی ماه عرب
آب صفوت پسری چه زنخی شکر لب
کله بر گلبن او راست چو بر لاله سواد
مژه بر نرگس او راست چو بر خار رطب
ناصیت راست چو بر تختهٔ کافورین مشک
[...]
همه مردند ولیکن چو زنان قبه بسوی
سر این طایفه خر پسر بوالخطاب
آسمانی است فروزنده به رایی صایب
آفتابی است درفشنده به عزمی ثاقب
تحفه صدر نبوت شرف دین خدا
بومحمد حسن بن علی بوطالب
چون قدر هیبت او بر همه اعدا قاهر
[...]
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.