مهر تو به هر سینه عیان است و عیان نیست
چون عکس در آیینه نهان است و نهان نیست
با خلق جهان چشم سیهمست تو گویا است
این طرفه که با جمله زبان است و زبان نیست
فریاد که سررشته آشوب دو عالم
پیوسته در آن موی میان است و میان نیست
درد غم عشق تو رسیده است به صد جان
این جنس بدین نرخ گران است و گران نیست
چون روی تو خورشید مرا در نظر آید
حیرتزدهام زآنکه نه آن است و نه آن نیست
ابروش کمان است و کمانش نتوان گفت
قربان شوم آن را که کمان است و کمان نیست
تا دیده ز دل خون رود و باز پس آید
آب سر این چشمه روان است و روان نیست
بر هر که زند تیر جفایی به تو بندند
قصاب تو را سینه نشان است و نشان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعری از استاد حافظ است که به بیان عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر در آن به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید مهر و عشق او در دلها نمایان است، با این حال خود او قابل دیدن نیست. او با توصیف چشمان معشوق و تاثیر آن بر جهان، نشان میدهد که عشق او به چه حدی عمیق و پیچیده است. شاعر همچنین به درد و رنج عشق اشاره میکند، در حالی که زیبایی صورت و ابروی معشوق را به شکل نمادین توصیف میکند. به طور کلی، شعر جنبههای مختلف عشق و زیباییهای آن را به تصویر میکشد و از درک عمیق این احساسات صحبت میکند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو در دلها آشکار است، اما بهطور کامل قابل مشاهده نیست؛ مانند تصویری که در آینه وجود دارد، ولی به خاطر شفافیت آینه، نمیتوان آن را بهراحتی دید.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جذابیت چشمان تو در خلق و نمایش جهان به وضوح مشهود است. این نکته قابل توجه است که این جاذبه و زیبایی نه تنها به کلمات وابسته است، بلکه فراتر از آن است و عمق بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: فریاد که دلیل و ریشه混淋 دو دنیا در موی میان است و آن میان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: درد عشق تو آنقدر عمیق و متوجه است که به جانهای زیادی رسیده است. این احساس و غم به لحاظ ارزش، هم گرانبهاست و هم ارزشش کم نیست.
هوش مصنوعی: وقتی به چهره تو نگاه میکنم، مثل این است که به خورشید نگاه کردهام. از این مشاهده حیرتزدهام، چون نمیدانم که آیا واقعاً آنچه میبینم واقعی است یا نه.
هوش مصنوعی: ابرویش مانند کمان است، اما نمیتوان آن را فقط به عنوان یک کمان توصیف کرد. من به کسی قربانی میشوم که ابرو دارد و در عین حال خود را نمیتوان تنها به همان ابرو محدود کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از دل فشار و غم بیرون میجهد و سپس دوباره به حالت آرامش برمیگردد، این چشمه جریان دارد، اما در عین حال بیتحرک و ساکن نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو نیکی نکند و تو را به دردسر بیندازد، او فقط یک علامت از خود بر تو باقی میگذارد، اما آن نشان در واقعیت چیز دیگری نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست
در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست
بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر
هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست
سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند
[...]
از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست
جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست
در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار
آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست
زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر
[...]
آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست
در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست
بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم
این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست
در روز جزا دست شهیدان محبت
[...]
رفتن ز درت کار من دل نگران نیست
گر کشته شوم خونم از آن کوی روان نیست
با تیر بلا چون هدفم روی گشاده
گر کوه شود درد غم عشق گران نیست
حال من بی برگ نوا را چه شناسد
[...]
آن را که بود تیغ زبان بی لب نان نیست
روزی ز دل خود بود آن را که دهان نیست
محتاج به دریا نبود گوهر سیراب
در ملک قناعت دل و چشم نگران نیست
بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.