گفتم: ای جان، ز درم باز آیی
گفت: دلدار که می بازایی
گفتمش: عاشق مسکین توام
گفت: خا دانه وزم بین شایی
گفتمش: خیره مراجی خودی
خنده زد گفت: لجورستانی
گفتمش: رو بنما، گفت بناز:
کین گدا را بین هوس باشایی
خبر آمو که عجب لاوم من
گفتمش: لاوه بکن، خوش لایی
همه جای روی تو بیند قاسم
وس عجب نی که ببو هرجایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با معشوق خود صحبت میکند و از او میخواهد که به نزدش برگردد. معشوق در پاسخ میگوید که دلش او را میخواهد. شاعر از عشق و نیاز خود به معشوق میگوید و معشوق با خنده به او پاسخ میدهد و بر ویژگیهای خود تأکید میکند. شاعر در نهایت به زیبایی معشوق و تأثیر او بر خود اشاره میکند و به نظر میرسد که عشق او بسیار عمیق و پرشور است.
هوش مصنوعی: گفتم: ای عزیز، آیا دوباره به سراغ من خواهی آمد؟ او پاسخ داد: کسی که بر دلش تسلط دارد، میتواند هر چیزی را به دست آورد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که من عاشق بیچارهی تو هستم. او با نگاهی خالی به من پاسخ داد که به من توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: به او گفتم: به خودت توجه کن، او با خنده پاسخ داد: مگر تو نمیدانی که من به چه چیزی تعلق دارم؟
هوش مصنوعی: گفتم به او: خود را نشان بده، او گفت: خود را بیارای، چرا که نگاه کن به این گدا که آرزوی پادشاهی دارد.
هوش مصنوعی: من از آنچه که شنیدم باخبر شدم که چقدر شگفتانگیز است. به او گفتم: «بیا، خوش بگذرانیم!»
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، زیبایی تو در آنجا مشاهده میشود و این امر جای شگفتی نیست که در هر مکانی دربارهات صحبت شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهر جویی ز من و بی مهری
هده خواهی ز من و بیهدهای
باده از دست غمت بستاند
چون تو از دست منش بستانی
خامشی به که ضمیر دل خویش
با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ما رأی شیئا الا و رأی
فیه نور الله فی ظل سوی
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز به آن خشتها نکرده بنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.