گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟

حیران تماشای تو از ماه بماهی

گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند

اسرار کمال تو ندانند کماهی

ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟

هم جاه و جمالی تو و هم پشت و پناهی

بی تو نتوان بود، بهر حال که باشد

هم راهزن جانی و هم راهبر راهی

گر آینه ات روشن و صافیست ببینی

ذرات جهان آینه حسن الهی

گر ملک ابد میطلبی، رو بخدا آر

کانجا نبود رسم تناهی و تباهی

قاسم، تو ازین زمره جهال بپرهیز

کایشان نشناسند و له راز ملاهی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خواجوی کرمانی

ای آینه قدرت بیچون الهی

نور رخت از طرّه شب برده سیاهی

خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام

رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی

آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم

[...]

سیف فرغانی

قرآن چه بود مخزن اسرار الهی

گنج حکم و حکمت آن نامتناهی

در صورت الفاظ معانیش کنوزست

وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی

لفظش بقراآت بخوانی و ندانی

[...]

کمال خجندی

ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی

تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی

آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی

آن نقطه نه خال است که سریست آلهی

رویت به غلامی دلم خط به در آورد

[...]

جهان ملک خاتون

ماهیست نشسته به سر مسند شاهی

می نازد و پیداست از او فرّ الهی

از ملک جهان کام دلت جمله روا باد

در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی

پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش

[...]

قاسم انوار

در وصف جمال تو توان گفت که: ماهی

کس وصف جمال تو نداند بکماهی

ای عشق دل افروز، ندانم که چه چیزی؟

هم حشمت و جاه آمدی و پشت و پناهی

دلها همه حیران تو گشتند بیک بار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه