سخنی می رود بوجه صواب
همه قشرند و دوست لب لباب
دوست در پرده می نماید روی
دل ما چاک می زند جلباب
ما و دلدار خوش نشسته بهم
«اغلق الباب، ایها البواب »
از خدا رحمتیست پنهانی
دل بیدار و دیده بی خواب
هرچه آید از آن حبیب قلوب
جمله وحیست، یا ورای حجاب
در شادی و دیدن دلدار
بگشای، ای مفتح الابواب
قاسمی، این مقلدان کورند
ره نبینند در خطاب و صواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و دوستی میپردازد و میگوید که همه افراد دوست دارند و در پی دوست واقعیاند. او به زیباییها و رازهای عشق اشاره میکند و بر اهمیت بیداری دل و چشم درک عشق تأکید میکند. شاعر از خداوند رحمت و عنایتی پنهانی را خواهان است و بر این باور است که هرچه از معشوق میآید، حقیقتی الهی و در پردهای از راز و رمز است. او از کسانی که به اشتباه درک نمیکنند و راه را نمیبینند، انتقاد میکند و به شوق ملاقات با دلدار دعوت میکند. در نهایت، شعر بر اهمیت شناخت و درک محبت و حقیقت عشق تأکید دارد.
هوش مصنوعی: صحبتی در حال انجام است که به درستی و به شیوهای منطقی بیان شده و تمامی اقشار مردم و دوستان در آن حضور دارند و از آن بهره میبرند.
هوش مصنوعی: دوست در خفا و در پس پرده خود را به نمایش میگذارد و دل ما را میسوزاند و زخم میزند.
هوش مصنوعی: ما و محبوبمان کنار هم خوشحال نشستهایم و از دیگران فاصله گرفتهایم، پس در را ببند، ای دربان.
هوش مصنوعی: رحمت خداوندی به گونهای پنهان وجود دارد که فقط دلهای بیدار و چشمهای بیدار آن را میبینند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از آن دوست محبوب بیرون بیاید، برای همه دلها همچون پیامی الهی است، حتی اگر پشت پردهای قرار داشته باشد.
هوش مصنوعی: در خوشحالی و هنگام دیدن محبوب، در را بگشا، ای کسی که درها را باز میکنی.
هوش مصنوعی: قاسمی، این افراد بیفکر و نابینا در پیروی از دیگران هستند و نمیتوانند راستی و درستی را تشخیص دهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
گفتمش جز شبت نشاید دید
گفت پیدا بشب بود مهتاب
گفتم از تو که برده دارد مهر
[...]
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدو
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشتهاند همه
[...]
لاله داری شکفته بر مهتاب
مشگ داری گرفته بر مه تاب
مشگ چون موی تو ندارد بوی
ماه چون روی تو ندارد تاب
پیل با عشق تو ندارد پای
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.