لاف عرفان می زند آن زاهد لاغر شکار
نغمه ققنوس را با جقبق عقعق چه کار؟
حس نداری، گر ندانی بوی دوزخ از بهشت
خوار باشی، گر گل و نسرین نمی دانی ز خار
صوفی ما در طلب چون گوی می گردد بسر
مهره گل را نمی داند ز در شاهوار
صوفی ما خواست تا با گنج مخفی پی برد
در حقیقت گنج مخفی را نمی داند ز مار
گفته بودی: در بروی ما ببندد آن رقیب
آخر ای جان و جهان، ما را درین درها مدار
بارها رفتم بدرگاه تو، کس بارم نداد
یافت جان خسته ام در حضرتت این بار بار
ناصحا با ما سخن از عقل سرگردان مگوی
عاشقی فخرست و ما از عاقلی داریم عار
جانت اندر خواب غفلت مرد و غافل مانده ای
ساعتی برخیز و رسم ماتم جان را بدار
قاسمی را جام ده، ساقی، که وقت فرصتست
عاشقان را باده فرما، عاقلان را انتظار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انتقاد از زاهدان و صوفیانی میپردازد که ظاهراً در جستجوی عرفان و حقیقت هستند، اما در باطن از درک واقعی حیرتزدهاند. او به زاهدی لاغر اشاره دارد که تنها در حرف از عرفان میزند و نمیتواند زیباییهای واقعی را تشخیص دهد. شاعر تأکید میکند که اگر کسی بویی از واقعیتهای دوزخ و بهشت نبرد، جایگاهش پایین است و درکی از ارزشها نخواهد داشت.
شاعر همچنین به تلاشهای صوفیان در درک گنجهای مخفی اشاره میکند و از ناتوانی آنها در تمیز دادن حقیقت از ظواهر انتقاد میکند. او در پایان به عشق و شیدایی بهعنوان مرتبهای والاتر از عقل اشاره میکند و میخواهد که عاشقان از باده عشق بهرهمند شوند، در حالی که عاقلان در انتظار بمانند. در مجموع، شعر از غفلت انسانها در برابر حقیقت و زیباییهای عرفانی و عشق صحبت میکند.
هوش مصنوعی: یک زاهد لاغر که فقط به ادعای عرفان میپردازد، چگونه میتواند به دنبال جستجوی جذابیتهای دنیوی و آواز دلربای ققنوس باشد، در حالی که با صدای ناهنجار عقعق به حاشیه رانده شده است؟
هوش مصنوعی: اگر حس نکردهای، اگر از بوی جهنم آگاه نیستی، نمیتوانی از بهشت لذت ببری. اگر گل و نسرین را نشناسی، از خار و بدی نیز آگاه نخواهی شد.
هوش مصنوعی: در جستجوی حقیقت، عارف ما مانند گوی بر روی مهرههای بازی گردش میکند، اما نمیداند که در دنیای بزرگ و شگفتانگیز چه چیزهایی در انتظار اوست.
هوش مصنوعی: صوفی ما تلاش کرد تا به راز و حقیقت گنجی پنهان دست یابد، اما او نمیداند که این گنج، مانند مار، ممکن است خطرناک باشد.
هوش مصنوعی: به من گفته بودی که رقیب نگذارد به ما نزدیک شویم، ای عزیز و ای هستی من، ما را از این درها دور کن.
هوش مصنوعی: من بارها به درگاه تو آمدهام، اما هیچکس به من توجه نکرد. این بار، جان خستهام را در حضور تو یافتم.
هوش مصنوعی: ای نصیحتکنندگان، درباره عقل سرگردان و بیسر و سامان با ما صحبت نکنید. عشق، مایه فخر ماست و ما از عقل و خرد به عنوان یک نقص یاد میکنیم.
هوش مصنوعی: خود را از خواب غفلت بیدار کن و مدتی به خود بیا، زیرا روحت در خواب است و از واقعیتها غافل ماندهای. بر خود بگزن و از حال و احوال جانت آگاه شو.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به قاسمی جام بده، چون اکنون زمان مناسبی است. به عاشقان نوشیدنی بده، و عاقلان را در انتظار نگهدار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.