گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست

جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست

در کوی تو گمشد پی عشاق بیک بار

آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست

زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر

گر زانکه کم آیید کمالی به از آن نیست

صوفی، که کشد باده صافی بصبوحی

مستست ولی در صف ما درد کشان نیست

در چارسوی عقل غم سود و زیانست

در حلقه عشاق بجز امن و امان نیست

بستان حق را ز جهان، خواجه فلانی

زان پیش که آوازه برآید که: فلان نیست

گفتم: سرمن خاک رهت، گفت که: هیهات

قاسم، سر خود گیر که ما را سر آن نیست

 
sunny dark_mode