منع ما از باده عرض احتسابی بیش نیست
محتسب افشرده انگور، آبی بیش نیست
رنج و راحت بر طرف شاهد پرستانیم ما
دوزخ از سرگرمی نازش عتابی بیش نیست
خارج از هنگامه سر تا سر به بیکاری گذشت
رشته عمر خضر مد حسابی بیش نیست
قطره و موج و کف و گرداب جیحونست و بس
این من و مایی که می بالد حجابی بیش نیست
خویش را صورت پرستان هرزه رسوا کرده اند
جلوه می نامند و در معنی نقابی بیش نیست
شوخی اندیشه خویش ست سر تا پای ما
تار و پود هستی ما پیچ و تابی بیش نیست
زخم دل لب تشنه شور تبسم های تست
این نمکدان ها به چشم ما سرابی بیش نیست
نامه بر از پیشگاه ناز مکتوب مرا
پاسخی آورده است اما جوابی بیش نیست
جلوه کن منت منه از ذره کمتر نیستم
حسن با این تابناکی آفتابی بیش نیست
چند رنگین نکته دلکش، تکلف بر طرف
دیده ام دیوان غالب انتخابی بیش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به تشبیهها و استعارههای عمیق میپردازد و به بررسی مفهوم زندگی و عشق میپردازد. او با بیان اینکه منع از شراب و لذتها چیزی جز یک قاعده ظاهری نیست، میگوید که رنج و راحت تنها بهانههایی برای پرستش معشوقاند و تمام وجود ما چیزی جز ظاهری فریبنده نیست. به معنایی دیگر، زندگی و تجربیات ما تنها تجسمی از پیچیدگیهای هستی هستند و در نهایت همه چیز به یک سراب و توهم میرسد. شاعر همچنین به این نکته اشاره میکند که زیبایی و جذابیتها در واقع نقابهایی هستند که بر چهرهی حقیقت کشیده شدهاند و در نهایت، آنچه باقی میماند، واقعیتی سادهتر و خالیتر است.
هوش مصنوعی: ما را از نوشیدن شراب منع میکنند، اما این فقط بهانهای بیش نیست. در واقع، آنچه محتسب (نظار) از انگور گرفته، تنها یک مایع است.
هوش مصنوعی: ما عاشقان معشوق، درگیر درد و خوشی هستیم. برای ما جهنم تنها یک سرگرمی است و در واقع، به خاطر ناز و نازکدلی او، به نظر میرسد که عتابی بیشتر نیست.
هوش مصنوعی: در شلوغی زندگی، زمان به بطالت سپری شد و عمر خضر چیزی جز یک حساب و کتاب ساده نیست.
هوش مصنوعی: این تنها قطرهها و امواج و کف و گردابهای جیحون هستند و بس. این من و شما که به خود میبالیم، چیزی بیشتر از یک حجاب نیستیم.
هوش مصنوعی: افرادی که خود را پیرو ظواهر و زیباییهای بیمحتوا قرار دادهاند، در واقع خود را به نمایش گذاشته و در این راه دچار رسوایی شدهاند. آنچه را که جلوه مینامند، در حقیقت تنها یک پوشش و نقاب است و فاقد معنا و عمق است.
هوش مصنوعی: اندیشههای ما تمام وجود ما را تشکیل میدهند و در واقع، آنچه که ما هستیم تنها یک پیچ و تاب از این افکار است.
هوش مصنوعی: زخمی که در دل دارم و تشنه لبهای شیرین توام، این نمکدانها در چشم ما بیشتر از یک خیال بیاساس نیستند.
هوش مصنوعی: نامهای که از جانب محبت و زیبایی به من ارسال شده، پاسخی را به من داده است، اما این پاسخ تنها یک جواب خالی است و چیز بیشتری در بر ندارد.
هوش مصنوعی: به من نگو که کماهمیت هستم، چون من هم درخشش و زیبایی خاصی دارم. زیبایی من کم از آفتاب نیست و باید به آن توجه کنی.
هوش مصنوعی: چند نکته زیبا و رنگارنگ وجود دارد که توجه را جلب میکند و من دیگر از هر گونه تظاهر و تکلف رهایی یافتهام. در واقع، انتخاب من از میان آثار دیگر، تنها یک برگزیده از دیوان غالب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ور هزاران جام گوناگون شرابی بیش نیست
گرچه بسیارند انجم آفتابی بیش نیست
گرچه برخیزد ز آب بحر موج بی شوار
کثرت اندر موج باشد لیکن آبی بیش نیست
چون خطابی کرد با خود گشت پیدا کاینات
[...]
روزگار زندگی نقش بر آبی بیش نیست
موج را قسمت ز دریا پیچ و تابی بیش نیست
گرچه شد تنگ شکر ز احسان او هر چشم مور
روزی ما زان لب شیرین جوابی بیش نیست
آنچه از خون جگر در شیشه دارد آسمان
[...]
آنچه میدانیش دنیا خورد و خوابی بیش نیست
وانچه میخوانیش گردون پیچ و تابی بیش نیست
هیچکس کام مراد از بحر امکان تر نکرد
راستی چون بنگری عالم سرابی بیش نیست
مکنت و ثروت عیال و مال و ایوان و سرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.