مدام محرم صهبا بود پیاله ما
به گرد مهر تنیده ست خط هاله ما
زهی ز گرمی خویت نفس گرانمایه
گداز ناله ما آبیار ناله ما
چمن طراز جنونیم و دشت و کوه از ماست
به مهر داغ شقایق بود قباله ما
به دل ز جور تو دندان فشرده ایم و خوشیم
ز استخوان اثری نیست در نواله ما
تو زودمستی و ما رازدار خوی توایم
شراب درکش و پیمانه کن حواله ما
درازی شب هجران ز حد گذشت، بیا
فدای روی تو عمر هزار ساله ما
جنون به بادیه پرداز گلستان بخشید
سواد دیده آهوست داغ لاله ما
ز سعی هرزه به بیحاصلی علم گشتیم
چو باد بید پدید آمد از اماله ما
همین گداختن است آبروی ما غالب
گهر چه ناز فروشد به پیش ژاله ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلدادگی پرداخته است. شاعر از حالتهای عاشقانه و دردهای ناشی از جدایی میگوید، با تصاویری از زیبایی و جنون عاشقی. او به نوعی هویت خود را در روابط عاشقانهاش جستجو میکند و از شکوه و غم ناشی از عشق مینالد. در این شعر، حرارت و شور عاشقانه در کنار درد و رنج ناشی از فراق به تصویر کشیده شده است. شاعر با زبانی پر احساس به تکرار محبت و وابستگی به معشوق میپردازد و از زیباییهای عشق و تأثیر آن در زندگیاش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: همواره پیاله ما پر از شراب بوده و دور تا دور ما، هالهای از مهر و محبت درخشیده است.
هوش مصنوعی: شادی و زیبایی تو، همچون گرمایی است که روح و جان ما را میسوزاند و این درد و نالهها را به وجود میآورد. نالههای ما را، ای زیبای دوست، با مهر و رحمتت سیراب کن.
هوش مصنوعی: ما همچون چمنی سرشار از جنون هستیم و دشت و کوه به ما تعلق دارند. رابطه ما با طبیعت به خاطر عشق و احساساتی عمیق است که در ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: با وجود سختیها و مشکلاتی که از جانب تو به ما رسیده، ما هنوز روحیهامان را حفظ کردهایم و خوشحالیم که ناملایمات نتوانسته بر ما تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: تو آدمی باهوش و زیرکی و ما هم رازهای تو را نگه میداریم. برای ما شراب را آماده کن و به ما بده تا بنوشیم.
هوش مصنوعی: شبهای طولانی فراق ما را خسته و ناامید کرده است، پس بیایید که برای چهره زیبایتان حتی عمر طولانیمان را فدای شما کنیم.
هوش مصنوعی: در دل بیابان، عشق و زیبایی به طبیعت سواری میدهد، به طوری که افزون بر دیدههای آهو، درد و رنجی مانند زخم لاله را تجربه میکنیم.
هوش مصنوعی: از تلاش بیفایده به نتیجهای نرسیدیم، مانند بید که با وزش باد نمایان میشود.
هوش مصنوعی: آبروی ما با این ذوب شدن به خطر افتاده است. هر مرواریدی چه ظرافتی که در برابر اشکهای ما خود را به رخ نمیکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبالب است ز خون جگر پیاله ما
دم نخست چنین شد مگر حواله ما
بر آستان تو شبها رود که مردم را
به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما
ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت:
[...]
سرود مجلس درد است آه و ناله ما
حباب خون جگر لاله گون پیاله ما
به بزم وصل چو شمعیم با تو چرب زبان
به روغن است فتاده ز تو نواله ما
به باغ چند تماشای سرو و لاله کنیم
[...]
ز روی لطف بکن بوسهای حوالۀ ما
همین بس است ز وجه حسن نوالۀ ما
[ز تیر غمزه خدنگی بکن حوالۀ ما
همین بس است ز خوان کرم نوالۀ ما
چو دور جام وصالش به کام ما نبود
[...]
دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
که خو گرفته به مجنون و شان غزاله ما
به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد
که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما
به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع
[...]
ز عمر باج ستاند می دو ساله ما
به آفتاب شبیخون زند پیاله ما
ز بی قراری ما دردسر کشد بالین
شبی که دختر رز نیست در حباله ما
ز زیر بال ازان سر برون نمی آریم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.