یاد باد آن روزگاران کاعتباری داشتم
آه آتشناک و چشم اشکباری داشتم
آفتاب روز رستاخیز یادم می دهد
کاندران عالم نظر بر تابساری داشتم
تا کدامین جلوه زان کافر ادا می خواستم؟
کز هجوم شوق در وصل انتظاری داشتم
ترکتاز صرصر شوق توام از جا ربود
ور نه با خود پاس ناموس غباری داشتم
خون شد اجزای زمانی در فشار بیخودی
رفت ایامی که من امسال و پاری داشتم
چون سرآمد پاره ای از عمر قامت خم گرفت
این منم کز خویشتن بر خویش باری داشتم
آن هم اندر کار دل کردم فراغت آن تست
برق پیما ناله الماس کاری داشتم
خوی تو دانستم اکنون بهر من زحمت مکش
رام بودم تا دل امیدواری داشتم
دیگر از خویشم خبر نبود، تکلف بر طرف
اینقدر دانم که غالب نام یاری داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به یاد روزهای گذشته و اعتبار و خوشیهایی که داشت، میافزاید. او از شوق و میل به وصالی سخن میگوید که در دلش احساس میکرده و از تاثیرات عشق مینالد. همچنین، به گذشت زمان و کهولت سن اشاره میکند و حسرت روزهایی که از دست رفتهاند، را دارد. شاعر از فراغت خاطرات و زیباییهای عشق میگوید و در نهایت، به درک کمبودهای خود اشاره میکند و به شرایط فعلی خود که دیگر امید و انگیزهای نداشته، میپردازد.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم روزهایی را که دارای اعتبار و محبوبیت بودم، روزهایی پر از حسرت و درد که چشمانم پر از اشک بود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، آفتاب به من یادآوری میکند که در آن زمان، نگاهی به زیباییها و درخشش دنیای باقی داشتیم.
هوش مصنوعی: من به کدام جلوه از آن کافر دلخواهی داشتم؟ که به خاطر هجوم شوق، در انتظار وصال او بودم.
هوش مصنوعی: باد سرد شوق تو مرا از جایم بلند کرد، وگرنه من خودم از چیزی برای حفظ احترامم برخوردار بودم.
هوش مصنوعی: زمانی که تحت فشار قرار داشتم، تمام اجزای وجودم به شدت متاثر و رنجور شدند. یادم میآید ایام خوبی داشتم که خودم را در حال و هوای خاصی احساس میکردم و زندگیام رنگ و بوی دیگری داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که بخشی از عمرم به پایان رسید، احساس کردم که قامت من خم شده است. این من هستم که بر اثر تجربیات زندگی، سنگینی بارهایی که بر دوشم بود، بر دوش خود احساس میکنم.
هوش مصنوعی: در زمینه احساسات دل، من وقتم را صرف کردم و تمام توجهام را به آن معطوف نمودم. تویی که توانا به عبور از دشواریها و روشناییبخش دلها هستی، من نالهای شبیه به صدای الماس دارم و کاری برای انجام دادن دارم.
هوش مصنوعی: من حالا از شخصیت تو مطلع شدم، پس دیگر برای من سختی نکن. من آدم آرامی بودم تا زمانی که امید داشتم.
هوش مصنوعی: دیگر از حال خودم باخبر نیستم و دیگر زحمت آن را نمیکشم؛ فقط میدانم که بیشتر اوقات کسی را به عنوان یار در زندگیام داشتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوش آن روزی که در دل مهر یاری داشتم
سینه ای پرسوز چشم اشکباری داشتم
یادباد آنگه که فارغ بودم از باغ و بهار
درکنار از اشک گلگون لاله زاری داشتم
کور بادا دیده بختم خوش آن روزی که من
[...]
خرم آن روزی که من با دوست کاری داشتم
با وصال او به شادی روزگاری داشتم
داشتم، باری از این اندیشه کاید جان برون
بر زبان راندن نمی آرم که یاری داشتم
تن چو گل صد پاره شد، از بس که غلتیدم به خاک
[...]
روزگاری روی در روی نگاری داشتم
راستی را با رخش خوش روزگاری داشتم
همچو بلبل می خروشیدم بفصل نوبهار
زانک در بستان عشرت نوبهاری داشتم
خوف غرقابم نبود و بیم موج از بهر آنک
[...]
دوش، آغوش و بر و بوس و کناری داشتم
تا به هنگام سحر در بر نگاری داشتم
اختیارم باده خوردن بود و آغوش و کنار
از برای آنکه در دست اختیاری داشتم
شاهدی شوخی شگرفی شکری شیرین لبی
[...]
یاد ایامی که در دل خار خاری داشتم
در جگر چون لاله داغ گلعذاری داشتم
از تهی پایی به هر صحرا که راهم می فتاد
از سر هر خار امید بهاری داشتم
سکه فرمانروایی داشت روی چون زرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.