گنجور

 
غالب دهلوی

دیدم آن هنگامه، بیجا خوف محشر داشتم

خود همان شورست کاندر زیست در سر داشتم

طول روز محشر و تاب مهر ذوقی بود و بس

جلوه برقی در ابر دامن تر داشتم

تا چه سنجم دوزخ و کوثر که من نیز این چنین

آتشی در سینه و آبی به ساغر داشتم

دوش بر من عرض کردند آنچه در کونین بود

زان همه کالای رنگارنگ دل برداشتم

از خرابی شد فنا حاصل خوشم زین اتفاق

بود مقصودم محیط و سیل رهبر داشتم

یاد ایامی که در کویش ز بیم پاسبان

بستر از خاک ره و بالش ز بستر داشتم

بر سر راهش نشستم بر درش راهم نبود

خویش را از خویشتن لختی نکوتر داشتم

نامه شاهد دگر عنوان شاهی دیگرست

آنچه ناید از هما چشم از کبوتر داشتم

کور بودم کز حرم راندند رفتم سوی دیر

از جمال بت سخن می رفت باور داشتم

سوزم از حرمان می با آن که آبم در سبوست

تا چه می کردم اگر بخت سکندر داشتم؟

هیچ می دانی که غالب چون به سر بردم به دهر؟

من که طبع بلبل و شغل سمندر داشتم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم

ای خوش آن عیشی که با سیمین صنوبر داشتم

در برمن بود تا روز آن نگار نوش لب

داد خود تا روز از آن نوشین لبان برداشتم

زیبد ار با ماه تابان برزنم زیرا که دوش

[...]

سنایی

من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم

کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم

داشتم در بر نگاری را که از دیدار او

پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم

نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل

[...]

کمال خجندی

دوش بی روی تو روی از خون دل برداشتم

بار بر دل پای در گل دست بر سر داشتم

داده جان بر باد و برخاک درت بنهاده روی

دیده غرق آب و دل در عین آذر داشتم

بی فروغ شمع روی مجلس آرایت چو شمع

[...]

کلیم

تا ز خواب مستی غفلت سری برداشتم

چون حباب از سر نهادم هرچه در سر داشتم

کس چو من از مزرع امید حاصل برنداشت

کاشتم تخم هوس‌ها را و دل برداشتم

در بیابان طلب از ننگ واپس‌ماندگی

[...]

صائب تبریزی

چون صدف دستی که از بهر گهر برداشتم

گر به دندان می گرفتم عقد گوهر داشتم

بستر وبالین من بود از پروبال هما

تا درین بستانسرا سر در ته پرداشتم

دامن پاک قیامت را چرا در خون کشم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه