یقین عشق کن و از سر گمان برخیز
به آشتی بنشین یا به امتحان برخیز
گل از تراوش شبنم به تست چشمک زن
ز رختخواب به لبهای می چکان برخیز
به بزم غیر چه جویی لب کرشمه ستای
به دور باش تقاضای الامان برخیز
چرا به سنگ و گیا پیچی ای زبانه طور
ز راه دیده به دل در رو و ز جان برخیز
تو دودی ای گله کام و زبان نه در خور تست
به دل فرو شو و از مغز استخوان برخیز
گر از کشاکش جا رفته ای خودی باقی ست
به ذوق آن که نباشی ازین میان برخیز
فناست آن که بدان کین ز روزگار کشی
غبار گرد و ازین تیره خاکدان برخیز
رقیب یافته تقریب رخ به پا سودن
ترا که گفت که از بزم سرگران برخیز؟
عیادت ست نه پرخاش تندخویی چیست؟
بیا و غمزده بنشین و لب گزان برخیز
سبوچه ای دهمت هر سحر ز می غالب
خدای را ز سر کوچه مغان برخیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به عشق و حیات پرشور دارد و از خواننده میخواهد که به یقین و اعتماد به نفس دست یابد و از حالتهای شک و تردید خارج شود. همچنین شعر بر اهمیت آشتی و برقراری ارتباطات دوستانه تأکید دارد و از او میخواهد که از تعلقات دنیوی دور شود و به صلح و محبت بپردازد. پیامی از خودشناسی و اهمیت توجه به درون نیز در این شعر نهفته است. در نهایت، به جمعهای شاد و پر از نشاط دعوت میشود و از لذتها و زیباییهای زندگی به شکلی عمیقتر یاد میشود.
هوش مصنوعی: با اطمینان به عشق بپرداز و از شک و تردید فاصله بگیر. یا در صلح و صفا زندگی کن، یا خود را در آزمون و چالش قرار بده.
هوش مصنوعی: گل به خاطر شبنم به تو اشاره میکند و چشمانت مانند صبحی درخشان هستند. از خواب بیدار شو و به زندگی بپیوند، زیرا لبهای شیرینت همچون نوشیدنیای دلپذیر دعوتی برای بیداری و نشاط هستند.
هوش مصنوعی: در محفل دیگران دنبال چه هستی؟ با زیبایی و ناز او آشنا شو و از درخواست کمک دوری کن. به جلو برو و حرکت کن.
هوش مصنوعی: چرا به درختان و سنگها میپیچی؟ ای زبان آتش، از راه به دل فرورفته و از جان بلند شو.
هوش مصنوعی: تو مانند دودی هستی که نه به کام میخورد و نه به زبان میآید. بنابراین، به دل مردم نفوذ کن و از عمق وجودت بلند شو.
هوش مصنوعی: اگر از مبارزه و درگیری کنار رفتهای، هنوز یک ذات و وجودی در تو باقی مانده است. به خاطر این واقعیت، از میان این شرایط به پاخیز و حرکت کن.
هوش مصنوعی: اگر کسی به این واقعیت پی ببرد که در زندگی چیزی جز گذر زمان و نابودی وجود ندارد، باید از این دنیای پر از غبار و تاریکی برخیزد و به خود بیندیشد.
هوش مصنوعی: رقیب تو زیباییات را به چالش کشیده است و تو چطور میتوانی از جمعی که به وجود تو عشق میورزند، جدا شوی؟
هوش مصنوعی: عیادت و دید و بازدید دوستانه باید با محبت و طمانینه باشد، نه با قهر و درشتی. بیایید در کنار هم بنشینیم و از غمها و مشکلات صحبت کنیم، به جای آنکه با زبان تند و حالت عصبانیت مواجه شویم.
هوش مصنوعی: هر صبح یک لیوان شراب برایت میزنم تا بیدار شوی، و خداوند را از ابتدای کوچه مغان برانگیزم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز
غبار کاهکشان رفت میکشان برخیز
ز مطرب ار نخلد گوش ابروان برتاب
ز ساقی ار نچمد جام سرگران برخیز
مبارک است سحر روی دوستان دیدن
[...]
به اختیار ز نزهت سرای جان برخیز
گران نگشته ازین خاک آستان برخیز
گره مشو به دل خاک تیره چون قارون
چوعیسی از سر این تیره خاکدان برخیز
چو تخم اشک ممان از فسردگی در خاک
[...]
سحر ز بستر نسرین سبک عنان برخیز
به پای گل بنشین، مست و می کشان برخیز
کرشمه می برد از حد نهال و جلوه، سمن
نگار من، پی تاراج گلستان برخیز
به چین جبهه نیرزد چو گل دو روز حیات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.