دوش کز گردش بختم گله بر روی تو بود
چشم سوی فلک و روی سخن سوی تو بود
آنچه شب شمع گمان کردی و رفتی به عتاب
نفسم پرده گشای اثر خوی تو بود
چرخ کج باخت به من در خم دام تو فگند
نعل واژون بلا حلقه گیسوی تو بود
دوست دارم گرهی را که به کارم زده اند
کاین همانست که پیوسته در ابروی تو بود
چه عجب صانع اگر نقش دهانت گم کرد
کو خود از حیرتیان رخ نیکوی تو بود
شب چه دانی ز تو در بزم به خوبان چه گذشت
خاصه بر صدرنشینی که به پهلوی تو بود
مردن و جان به تمنای شهادت دادن
هم ز اندیشه آزردن بازوی تو بود
خلد را از نفس شعله فشان می سوزم
تا ندانند حریفان که سر کوی تو بود
روش باد بهاری به گمانم افگند
کاین گل و غنچه پی قافله بوی تو بود
به کف باد مباد این همه رسوایی دل
کاخر از پردگیان شکن موی تو بود
هم از آن پیش که مشاطه بدرآموز شود
نقش هر شیوه در آیینه زانوی تو بود
لاله و گل دمد از طرف مزارش پس مرگ
تا چهها در دل غالب هوس روی تو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و محبت عمیق خود به محبوبش سخن میگوید. او از غم و اندوهی که خاطرش به خاطر دوری و غیبت معشوقش میباشد، ابراز ناراحتی میکند. شاعر به زیبایی محبوب و تأثیری که بر زندگیاش دارد، اشاره میکند و از احساساتش در شبهای تار را بیان میکند. او تصاویری از عشق و زیبایی محبوب را به تصویر میکشد و اعلام میکند که این عشق او را میسوزاند و باعث درد و رنجش میشود. همچنین، او به تنگناهای عشق و شوق به وصال محبوب اشاره میکند و زیبایی و جذابیت او را ستایش مینماید. با استفاده از استعارهها و تشبیهات، شاعر احساساتش را به شکلی عمیق و شاعرانه بیان کرده است.
هوش مصنوعی: دیروز که به سرنوشت خود شکایت میکردم، چشمانم به آسمان بود و صحبتهایم به سمت تو معطوف بود.
هوش مصنوعی: آن چیزی که در شب به عنوان شمع تصور کردی و به خاطر آن بر من خرده گرفتی، در واقع نشاندهنده تأثیر وجود خود تو بر من بود.
هوش مصنوعی: چرخ زمان به نفع من در دام تو شکست خورد، و نعلهای واژگون نشاندهندهی بلا و مشکلهایی بود که به خاطر گیسوی تو پیش آمد.
هوش مصنوعی: دوست دارم آن گرهای را که به کارم زدهاند، زیرا این همان گرهای است که همیشه در ابروی تو وجود داشته است.
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است اگر سازنده، طرح دهان تو را از یاد برده باشد، در حالی که خود او از حیرت زیبایی چهرهات بوده است.
هوش مصنوعی: شب را چه میدانی که در محفل زیبایان چه بر تو گذشته است، بهویژه در دمی که بر جایگاه نشستهای و آن زیبای خوشنفس در کنارت بوده است.
هوش مصنوعی: مردن و از جان گذشتن برای دستیابی به شهادت، نتیجهی اندیشه و دلنگرانی برای تو بود.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو از نفس خود آتش به راه انداختهام و در این آتش دلم میسوزد تا دشمنان ندانند که دلم در کوی تو است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بادی از جانب بهار وزیده و بوی گل و غنچه را به همراه خود آورده که به یاد تو میافتند.
هوش مصنوعی: باد به دست نیاوردن این همه رسوایی دل، زیرا که در نهایت، تمام این جنجالها ناشی از زیبایی و دلربایی تو بود.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه آرایشگری فنون خود را یاد بگیرد، شکل و نمای هر سبکی در آینهٔ زانوهای تو به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، لاله و گل از سمت مزار او میرویند و نشان میدهند که در دل عاشق، longing و آرزوی دیدن روی تو چقدر وجود داشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود
مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود
ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور
در سرایی که درو تابش روی تو بود
در ترازوی قیامت ز پی سختن نور
[...]
در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود
روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود
پیش از آن روز که خورشید فلک نور نداشت
عالم عشق منور ز مه روی تو بود
ملک از نسبت سجده بر آدم میکرد
[...]
دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود
دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون میگشت
باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود
هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی میداد
[...]
میل سروم ز هوای قد دلجوی تو بود
بودنم واله گلبرگ هم از روی تو بود
در خم طاق فلک هیأت قوسی هلال
از پی زیب کمانخانه ابروی تو بود
مردم از رشک و دگر زنده شدستم از شوق
[...]
تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود
شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود
شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید
آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود
چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.