تنگست دلم حوصله راز ندارد
آه از نی تیر تو که آواز ندارد
هر چند عدو در غم عشق تو به سازست
دانی که چو ما طالع ناساز ندارد
دیگر من و اندوه نگاهی که تلف شد
گفتی که عدو حوصله آز ندارد
در حسن به یک گونه ادا دل نتوان بست
لعلت مزه دارد اگر اعجاز ندارد
گستاخ زند غیر سخن با تو و شادم
مسکین سخنی از تو در آغاز ندارد
تمکین برهمن دلم از کفر بگرداند
بتخانه بتی خانه برانداز ندارد
ما ذره و او مهر همان جلوه همان دید
آیینه ما حاجت پرداز ندارد
هر دلشده از دوست درانداز سپاسی ست
مانا که نگاه غلط انداز ندارد
بی حیله ز خوبان نتوان چشم ستم داشت
رحم ست بر آن خسته که غماز ندارد
در عربده چشمک زند و لب گزد از ناز
تا بوسه لبم را ز طلب باز ندارد
با خویش به هر شیوه جداگانه دچارست
پروای حریفان نظرباز ندارد
کیفیت عرفی طلب از طینت غالب
جام دگران باده شیراز ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به بیان احساسات عمیق و ناتوانی در بیان عشق و غم پرداخته است. شاعر میگوید که دلش دیگر حوصله رازها را ندارد و عشقش دردناک اما بیصدا است. با وجود دشمنیها، او همچنان در عشق خود پابرجاست، چرا که سرنوشتش با دشمنانش سازگار نیست. شاعر از احساس غم و اندوه خود مینالد و میگوید که عشق با همه زیباییاش پیچیدگیهایی دارد. همچنین به تفاوتهای انسانی و عدم برقراری ارتباط صحیح در عشق اشاره میکند و میگوید که هر انسانی دلش از دوست خود شکرگزار است، و در نهایت به غیر ممکن بودن عشق و زیباییهای آن اشاره میکند. شعر با تصاویری از عشق، غم، و ناامیدی به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: دل من تنگ و گرفته است و دیگر تحمل رازی را ندارد. آه، از نی تو که صدای دلخراش و نالهای ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند که دشمنان در عشق تو ناراحت و غمگین هستند، اما بدان که هیچکس مثل ما بدشمنی ندارد.
هوش مصنوعی: دیگر من و غم نگاههایی که از بین رفتند. تو گفتی که دشمن تحمل و صبر ندارد.
هوش مصنوعی: در زیبایی تو نمیتوان دل را به یک شکل تسلیم کرد، زیرا لبهای تو طعمی دارد که اگر چه معجزه نیست، اما جذاب و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: کسی غیر از تو جرات صحبت کردن را ندارد و من که بیچارهام، هیچ حرفی از تو در ابتدا ندارم.
هوش مصنوعی: قلوب من به سبب تسلط معشوق، از کفر دور شد، زیرا هیچ بتخانهای نمیتواند معبودی را که خانه را نابود کند، تحمل کند.
هوش مصنوعی: ما تنها یک ذره هستیم و او همان خورشید است؛ همان جلوه و نمایی که در آینه میبینیم. ما نیازی به پردازش و توضیح بیشتر نداریم.
هوش مصنوعی: هر کسی که از دوست خود دلخور باشد، باید بداند که این محبت و دوستداشتن همیشه پايدار است و نباید به خاطر یک نگاه یا برداشت اشتباه از وفاداریاش فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: بدون فریبکاری از خوبان نمیتوان به کسی که تحت ظلم قرار گرفته، بد نگاه کرد. بر آن دل شکستهای رحم کن که هیچ پیگیری ندارد.
هوش مصنوعی: دختر با ناز و عشوه، چشمک میزند و لبش را میگزد. این کارش باعث میشود که نتوانم خواستهام را نسبت به بوسیدن لبش فراموش کنم.
هوش مصنوعی: این شخص به روشهای مختلف با خود درگیر است و اهمیتی به نگاه رقبا نمیدهد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برای رسیدن به یک حالت روحی یا عاطفی خاص، باید به ذات و خوی خود توجه کنیم. شراب شیراز، که نمادی از خوبی و لذت است، تنها از خاک و طینت خاصی به دست میآید و نمیتوان به سادگی آن را از دیگران گرفت. در واقع، هر شخص باید به ویژگیها و عناصر خاص خود رجوع کند تا به هدفش دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد
با چشم سیه گو که نظر باز ندارد
از عشق ننالیم که این زخم نهانی است
یعنی که قضا میزند آواز ندارد
مرغ دل ما در قفس دهر از آن ماند
[...]
دل بیهده افغان ز تو ناساز ندارد
چون شیشه که تا نشکند آواز ندارد
این عیب بگیرائی مژگان تو ماند
از رفتن اگر اشک مرا باز ندارد
در خلوت دل پرده نشین کیست بجز تو
[...]
چشم تو که پروای نظر باز ندارد
چون است که از سرمه نظر باز ندارد
اهل دل وحرف گله آمیز محال است
در قافله ما جرس آواز ندارد
طومار شکایت چه به دستش دهی ای دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.