گنجور

 
قاآنی

واقفی ای پیک چون ز حال دل زار

حال دل زار گو بیار دل آزار

یار دل آزار من وفا نشناسد

وه که عجب نعمتیست یار وفادار

یار وفادار ار به چنگ من افتد

باک ندارم ز دور چرخ جفاکار

چرخ جفاکار پای‌بند غمم کرد

کیست که رحمت کند به حال گرفتار

حال گرفتار خواهی از دل من پرس

بیمار آگه بود ز حالت بیمار

حالت بیمار خاصه در مرض دل

وان مرض دل ز عشق دلبر عیار

دلبر عیار شوخ خاصه چو محمود

کافت جان‌ها بود ز طرّهٔ طرار

طرّهٔ طرار او به حیلت و افسون

بس که دل خلق برده گشته گرانبار

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار

دوست بر دوست رفت و یار بر یار

آن همه اندوه بود و این همه شادی

آن همه گفتار بود و این همه کردار

دوست بر دوست رفت یار بر یار

[...]

فرخی سیستانی

عشق خوشست ار مساعدت بود از یار

یار مساعد نه اندکست و نه بسیار

هست ، ولیکن کجا یکیست، زده جا

ده دل بینی بدو نهاده بزنهار

شکر خداوند را که لاله رخ من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

ای به هوا و مراد این تن غدار

مانده به چنگال باز آز گرفتار

در غم آزت چو شیر شد سر چون قیر

وان دل چون تازه شیر تو شده چون قار

آز تو را گل نماید ای پسر از دور

[...]

سوزنی سمرقندی

نرخ جماع ار شبی رسید بدینار

کار فروشنده راست وای خریدار

خوش بهل ای جان و کاهلی مکن ای دوست

پشت به دیوار بامشان مکن ای یار

به ز تو بسیار هشته است و هلد نیز

[...]

محمد بن منور

خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار

دوست بر دوست رفت و یار بر یار

آن همه اندوه بودو این همه شادی

آن همه گفتار بود و این همه کردار

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه