واقفی ای پیک چون ز حال دل زار
حال دل زار گو بیار دل آزار
یار دل آزار من وفا نشناسد
وه که عجب نعمتیست یار وفادار
یار وفادار ار به چنگ من افتد
باک ندارم ز دور چرخ جفاکار
چرخ جفاکار پایبند غمم کرد
کیست که رحمت کند به حال گرفتار
حال گرفتار خواهی از دل من پرس
بیمار آگه بود ز حالت بیمار
حالت بیمار خاصه در مرض دل
وان مرض دل ز عشق دلبر عیار
دلبر عیار شوخ خاصه چو محمود
کافت جانها بود ز طرّهٔ طرار
طرّهٔ طرار او به حیلت و افسون
بس که دل خلق برده گشته گرانبار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان درد و رنج دل خود میپردازد و از یاری صحبت میکند که وفاداری را نمیشناسد. او از حال و روزش میگوید و اینکه چرخ زمان چگونه او را در غم گرفتار کرده است. شاعر نگران وضعیت خود است و میخواهد کسی به حال او رسیدگی کند. همچنین، به یار خاصی اشاره میکند که با زیبایی و افسونهایش دل بسیاری را برده و بر دوش مردم بار سنگینی گذاشته است. شاعر از عشق و بیماری دل ناشی از آن سخن میگوید و به وضعیت نگرانکننده خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای پیک، حال دل زار مرا بازگو کن و بگو که دل آزرده من در چه وضعیتی است.
هوش مصنوعی: دوست من که به دل آزاری شهرت دارد، به راستی وفاداری را نمیشناسد. وای بر من که فردی با وفا و درستکار برایم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر یار وفادارم به دستم بیفتد، از بیوفایی زندگی و تقدیر زشت هیچگونه ترسی ندارم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به سختیها و رنجهایی که به او تحمیل شده اشاره میکند و از این که چرخ زمان او را درگیر غم کرده صحبت میکند. او از کسی میخواهد که به حال او که در این رنج گرفتار شده، رحم کند و به یاریاش بیاید.
هوش مصنوعی: بگو حال من را بپرس، چون دل من درگیر است و از حال و وضعیت بیمار آگاه باشد.
هوش مصنوعی: حال بیمار به خاطر عشق معشوق است و این بیماری دل به عشق او بستگی دارد.
هوش مصنوعی: عزیز دل بیپروا و دلربا، بهویژه مانند محمود که وجودش جانها را تحت تاثیر میگذارد، به خاطر زیباییاش و جذابیتش خاص و منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: موهای زیبای او با ترفندها و جادوگریاش، دلهای مردم را به شدت تسخیر کرده و بسیار سنگین و پر بار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار
دوست بر دوست رفت و یار بر یار
آن همه اندوه بود و این همه شادی
آن همه گفتار بود و این همه کردار
دوست بر دوست رفت یار بر یار
[...]
عشق خوشست ار مساعدت بود از یار
یار مساعد نه اندکست و نه بسیار
هست ، ولیکن کجا یکیست، زده جا
ده دل بینی بدو نهاده بزنهار
شکر خداوند را که لاله رخ من
[...]
ای به هوا و مراد این تن غدار
مانده به چنگال باز آز گرفتار
در غم آزت چو شیر شد سر چون قیر
وان دل چون تازه شیر تو شده چون قار
آز تو را گل نماید ای پسر از دور
[...]
نرخ جماع ار شبی رسید بدینار
کار فروشنده راست وای خریدار
خوش بهل ای جان و کاهلی مکن ای دوست
پشت به دیوار بامشان مکن ای یار
به ز تو بسیار هشته است و هلد نیز
[...]
خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار
دوست بر دوست رفت و یار بر یار
آن همه اندوه بودو این همه شادی
آن همه گفتار بود و این همه کردار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.