گنجور

 
قاآنی

شکسته خامهٔ آذرگسسته نامهٔ قسطا

چه خامه خامهٔ خسرو چه نامه نامهٔ دارا

گسسته دفتر شاپور و خسته خاطر آزر

شکسته رونق ارژنگ و بسته بازوی مانا

به سعی خامهٔ ماهر به فرق نامهٔ طاهر

فشانده خسرو قاهر چه مایه لؤلؤ لالا

سدید و محکم‌و ساطع‌فصیح‌و واضح و لامع‌

بلیغ و روشن و رایع رشیق و ظاهر و شیوا

جمیل‌و درخور و لایق رزین و راتب و رایق

گزین و لایح و بارق جزیل و سخته و غرا

شگرف‌و بیغش‌کافی‌سلیس‌و دلکش و صافی

پسند و ویژه و وافی بلند و شارق و بیضا

همال سبعهٔ وارون ز بسکه دلکش و موزون

مثال فکرت هرون ز بسکه روشن و عذرا

ز نظم‌گفت شه الحق نمانده زینت و رونق

بگفت‌همگر و عمعق به شعر خسرو بیضا

چه نامه قطعه و چامه به سعی خامه و آمه

بطی دفتر و نامه نهفته فکرت والا

سطور او همه تابان چو دست موسی عمران

نقوش او همه رخشان چو صدر صفهٔ سینا

نهال‌گلشن فکرت لآل مخزن حکمت

زلال چشمهٔ خبرت سواد دیدهٔ بینا

به آب چشمهٔ حیوان به تاب‌کوکب تابان

به رنگ‌گوهر عمان به بوی عنبر سارا

نباشد این‌قدر انور نه مه نه مهر نه اختر

ندارد این هم‌گوهر نه‌کان نه‌گنج نه دریا

سپاس خامهٔ خسرو مدیح چامهٔ خسرو

ثنای نامهٔ خسرو ز حد فکرت دانا

ز د‌ورگنبدگردون ز جور اختر وارون

هماره‌فارغ‌و مأمون‌وجود حضرت دارا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده

چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون

[...]

ناصرخسرو

خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا

نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها

چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو

که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا

همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق

[...]

ازرقی هروی

چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا

زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟

چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی

چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا

گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون

[...]

قطران تبریزی

بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا

بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا

ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا

که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا

ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۶ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا

نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا

چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه

ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا

گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه