ای زلف یار من از بس معنبری
یک توده نافهای یک طبله عنبری
همسایهٔ چهی پیرایه بر مهی
آذین گلشنی زیب صنوبری
گرچه در آتشی پیوسته سرخوشی
مانا سیاوشی یا پور آزری
مرغ مطّوقی مشک مخلّقی
شام معلقی دود مدوری
جان معظمی روح مکرِّمی
رزق مجسّمی مکر مصوّری
یازی به روشنی گویی که کژدمی
جنبی فرازگنج ماناکه اژدری
بندی بههر دمی دلها بههر خمی
زلفا به موی تو نیکو دلاوری
از اشک و چهر من بس سیم و زر تراست
جعدا به جان تو بیحد توانگری
چون چهرهٔ بخیل چون ساقهٔ نخیل
پر عقده و خمی پر چین و چنبری
پیرامن قمر از مشک هالهای
برگردن پری از نافه پرگری
غایب بود غمم تا در مقابلی
حاضر بود دلم تا در برابری
گویی نهکافرم گویی نه ظالمم
واللهکه ظالمی بالله که کافری
ظالم نهیی چرا مردم به خون کشی
کافر نیی چرا ایمان زکف بری
طوفان اشک من عالم خراب کرد
تو سالمی مگر نوح پیمبری
با اینکه ازگناه داری رخی سیاه
در باغ جنتی برگردکوثری
بر مو فسون دمند افسونگرن و تو
هم مایهٔ فسون هم خود فسونگری
گر دیو راهزن ور دزد خانهکن
با آن پسر عمی با این برادری
بال فرشتهیی زانرو مکرمی
لام نوشتهیی زانرو مدوری
در موی پر شکن شیطان کند وطن
مو یا تو خود به فن شیطان دیگری
آن چهره آتشست تو دود آتشی
وان روی مجمرست تو عود مجمری
گاهی به شکل میم برگشته حلقهای
گاهی چو نقش لام خمّیده چنبری
اینخود ضرور نیست کز وصف تو قلم
خود عطسه میزند از بس معطری
تو درخور منی من درخور تو زانک
تو نادری به حسن من در سخنوری
هم من به حسن شعر مقبول عالمم
هم تو به حسن شعر مشهور کشوری
زلفا ستایشت زانرو کنمکه تو
چون خلق صدر دین نیک و معنبّری
مهدی هادی آنک نوکرده عدل او
آیین احمدی قانون حیدری
هر جا که قهر او فردوس دوزخی
هرجا که مهر او غسلین کوثری
با قدر و جاه او گر دم زند عدو
گو روبها مزن لاف غضنفری
با جسم و چشم خصم با قهر تو کند
هم موی ناچخی هم مژّه خنجری
ای مفتخر زمین از روی و رای تو
چونان که آسمان از ماه و مشتری
اخیار کاینات خارند و تو گلی
ابرار ممکنات برگند و تو بری
طبعت ز فرط جود ناکرده هیچ فرق
خاک سیاه را از زرِّ جعفری
با تو اگر حسود دعوی کند چه سود
بی شعله کی کند انگشت اخگری
زادی گر از جهان خود برتری از آن
اوکمبها خزف تو پاکگوهری
صفرست اگرچه هیچ لیکن ز رسم او
افزون شود عدد هرگه که بشمری
صفری بود جهان لیکن ترا در آن
بفزاید از عمل آیین سروری
به هر عمل خدای دادت به دهر جای
تا خود به یاد گنج ویرانه بسپری
یک نکته گویمت از بندهگوش دار
اما به شرط آنک ز انصاف نگذری
تو در لباس خود گویی ز من سخن
پس تو ز لعل خویش همچون سکندری
القاکنی ز دل اصغاکنی به سمع
بستانی آشکار در خفیه بسپری
طرزی دگر شنو تا گویمت عیان
از سلک شعر نه از راه ساحری
تو یک تنی به ذات لیک از ره صفات
افزونی از هزار چون نیک بنگری
هست آن هزار یک وین نیست جای شک
الفاظ مشترک آن بهکه بستری
من نیز یک تنم لیکن همیکنم
گاهی سخنوریگاهی قلندری
یکتن بهصد لباس یکفن بهصد اساس
گه همسر اناس گه همدم پری
قاآنیا خموش بسرا سخن بههوش
هم اینت ساحری هم اینت شاعری
اسرار خاصگان در محضر عوام
زین به کسی نگفت در منطق دری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوب سراینده میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات و تمثیلات، موی محبوبش را به نرمی و زیبایی توصیف میکند و او را با عناصر طبیعی زیبا مانند گل و ماه مقایسه میکند. در این شعر همچنین شاعر به احساسات خود از عشق و اشک میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که عشق میتواند سبب شادی و در عین حال غم باشد. او همچنین به قدرت و مقام محبوب اشاره دارد و در پایان به جنبههای مختلف موجودی و ذات انسانی میپردازد و از هنر شعر و شاعری سخن میگوید. بهطور کلی، شعر ترکیبی از ستایش، عشق و تفکر دربارهی هستی است.
هوش مصنوعی: ای زلف یار من به قدری معطر است که همچون یک توده نافه و یک ظرف خوشبو میباشد.
هوش مصنوعی: همسایهٔ چه، زینتافزای ماه است و باغی پر از گلهای زیبا و درختان صنوبر.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در آتش هستیم، همیشه شاد و خوشحالیم، مانند سیاوش یا پور آزر.
هوش مصنوعی: پرندهای که به خوبی آراسته شده و خوشبو است، در حال پرواز در یک فضای خاص و معلق به نظر میرسد، و دود گردی که در اطرافش هست، زیبایی این صحنه را بیشتر کرده است.
هوش مصنوعی: جان بزرگوار و ارجمند، روحی که به طرز خاصی مورد محبت قرار گرفته است، و روزی خاص و ملموس، تجسم یافتهای از نقاشیهای خیالانگیز.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به مفهوم پیچیدگی و خطرات ناشی از عدم توجه به جزئیات اشاره دارد. به بیان سادهتر، نباید به چیزهای ظاهری و روشن ایمان بیاوریم زیرا ممکن است زیر این ظاهر، خطرات جدی و مشکلات نهفتهای وجود داشته باشد. در واقع، این عبارت به ما یادآوری میکند که همیشه باید دقت و احتیاط کنیم و به عمق مسائل نگاه کنیم، زیرا ممکن است چیزهایی که به ظاهر ساده و بیخطر به نظر میرسند، در واقع نباشند.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، دلها به زیبایی و سادگی زلفها و موهای تو وابستهاند و تو را به عنوان یک دلاور و زیبای دلانگیز میشناسند.
هوش مصنوعی: از اشکهای من و چهرهام، تنها به خاطر تو، ثروت و زیبایی بسیار است. موی تو بینهایت ارزشمند است.
هوش مصنوعی: چهرهٔ آدم بخیل شبیه به ساقهٔ درخت نخل است؛ پر از عقدهها و چین و چروکهای فراوان.
هوش مصنوعی: در اطراف ماه، حلقهای از عطر خوش مشک وجود دارد که بر گردن دختری زیبا از نافهای پر از گل آویزان است.
هوش مصنوعی: غمم زمانی که او در برابر من بود، غایب بود و قلبم وقتی او حاضر بود، بیخبر از این درد میگذشت.
هوش مصنوعی: انگار نه من کافر هستم و نه ظالم، اما به خدا قسم که ظالمی وجود دارد و من هم کافرم.
هوش مصنوعی: ای ستمگر، چرا مردم را به کشتار و ظلم میکشی؟ آیا بیدین هستی که ایمان را در دستانت رها کردهای؟
هوش مصنوعی: اشکهای من مانند طوفانی ویرانکننده است، اما تو در این میان سالم و بینقصی، انگار که نوح پیامبر هستی.
هوش مصنوعی: با اینکه گناهان زیادی داری، اما میتوانی در بهشت به زیبایی و شکوه بازگردی.
هوش مصنوعی: افرادی که به موها جادو میزنند، جادوگری میکنند و تو نیز نه تنها جادوگری، بلکه خودت هم جادویی هستی که دیگران را تحت تأثیر قرار میدهی.
هوش مصنوعی: اگر دیو شبانه به سراغت بیاید یا دزدی به خانهات حمله کند، با آن پسر عمویت که اینجا برادر توست، میتوانی مقابله کنی.
هوش مصنوعی: در این بیت، مفهوم زیبایی و والایی که به واسطهی نوشتاری خاص به وجود آمده، ارائه شده است. به نوعی اشاره به عظمت و لطافت فرشتهای دارد که خصلتهای نیک را در خود دارد و به دلیل این ویژگیها، موفقیت و مقام او ستایش میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تأثیر و جاذبهای که شیطان یا وسوسههای منفی میتواند بر انسان بگذارد اشاره میکند. او میگوید که شاید زیبایی یا جاذبهای که در موی کسی وجود دارد، باعث شود که آن فرد تحت تأثیر شیطان قرار بگیرد. اما همچنین به این نکته اشاره دارد که خود فرد نیز میتواند با استفاده از هنری که دارد، به نوعی شیطان دیگری باشد. در واقع، هر کسی میتواند بر اثر وسوسهها و خواستههای ناسالم، به سمت انحراف برود یا به دیگران آسیب برساند.
هوش مصنوعی: آن چهره تو مانند آتش میسوزد و تو مانند دودی هستی که از آتش برمیخیزد. آن روی تو مانند مجمر است و تو مانند چوب عود درون آن.
هوش مصنوعی: گاهی به صورت حرف میم در میآید و حلقهای شکل میگیرد، گاهی هم به شکل حرف لام که به سمت چپ خم شده و حالت چنبرهای پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ذکر و توصیف تو چنان خوشبو و دلپذیر است که نیازی به وصف بیشتری نیست؛ اینقدر که قلم خودش به احساس عطسه میافتد.
هوش مصنوعی: تو برای من مناسب و شایستهای و من هم برای تو، زیرا تو در زیبایی و حسن نیکو، یکتایی و بیهمتایی.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی شعرم در دنیا شناخته شدهام و تو هم به خاطر زیبایی شعرت در سرزمین خود معروفی.
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو را ستایش میکنم، زیرا تو همچون دیگران، در دین نیکو و راهنمایی خوب هستی.
هوش مصنوعی: مهدی هادی با برقراری عدالت، اصول نیک محمدی را بازآورده و قوانین علی را زنده کرده است.
هوش مصنوعی: هر کجا که خشم او حاکم باشد، آن مکان شبیه جهنم است و هر کجا که محبت او سپری شود، مانند بهشت و عطر بهشتی خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر دشمن از مقام و منزلت او سخن بگوید، به او بگویید که به خود مغرور نشود و از قدرتش بیهوده سخن نراند.
هوش مصنوعی: خصم تو با وجود و نگاهش با قهر تو دشمنی میکند، حتی یک تار موی ناچیز یا یک مژهای مانند خنجر عمل میکند.
هوش مصنوعی: ای زمین، تو به خاطر زیبایی و اندیشهات به خود میبالیدی مانند آسمان که به خاطر ماه و سیاره مشتری میبالد.
هوش مصنوعی: نیکان و برترینهای عالم مانند خار هستند و تو مانند گلی در بین آنها میدرخشی. بزرگان امکانها مثل برگها هستند و تو از همه آنها آزاد و مستقل هستی.
هوش مصنوعی: خودت به قدری بخشنده و دلرحم هستی که حتی برای خاک سیاه و زر جعفری هیچ فرقی قائل نمیشوی.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو حسادت کند، هیچ فایدهای ندارد؛ چون بدون شعله، چگونه میتواند انگشت خویش را بسوزاند؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از نظر معنوی یا روحی برتر از دنیا شود، او از طلا باارزشتر است، حتی اگر ظاهراً چیزی کمارزش مانند شیشه به نظر برسد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا اشاره دارد که اگرچه صفر خود چیزی را نشان نمیدهد و به تنهایی ارزشی ندارد، اما به دلیل طبیعت و قواعد شمارش، هر بار که آن را بشماری، تعداد بیشتری به دست میآوری. به عبارت دیگر، حتی کمترین چیزها هم میتوانند در حیات یا محاسبات اهمیت خود را پیدا کنند.
هوش مصنوعی: جهان به خودی خود خالی و پوچ است، اما با کارهایی که انجام میدهی، میتوانی به آن روح و زندگی ببخشی و به نوعی در آن برتری و جایگاهی خاص پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به هر کاری که انجام میدهی، خداوند جا و موقعیتی به تو میدهد تا خودت به یاد گنجی که در ویرانههاست، بیفتی.
هوش مصنوعی: میخواهم نکتهای را به تو بگویم، به دقت گوش کن؛ اما شرط این است که از انصاف و بینظری دوری کنی.
هوش مصنوعی: شما در لباس خود به گونهای صحبت میکنی که انگار درباره من میگویی، پس از لعل و زیبایی خود مانند سکندر هستی.
هوش مصنوعی: تو به من الهام میکنی و دل من را به خود جذب میکنی؛ آنچه که در باغ وجودم است به وضوح مینگاری و در نهان به من میسپاری.
هوش مصنوعی: به روشی دیگر گوش کن تا به تو بگویم به طور واضح، این از جنس شعر است نه از طریق جادوگری.
هوش مصنوعی: تو تنها یک وجود داری، اما از نظر ویژگیها و صفات، همچون هزاران نفر برتری و غنا داری، اگر با نگاهی درست و دقیق به خودت بنگری.
هوش مصنوعی: وجود هزار و یک داستان وجود دارد و در اینجا جای هیچ شکی نیست؛ واژههای مشترک بهتر است روی بستر معانی خود قرار گیرند.
هوش مصنوعی: من هم یک فرد ساده هستم، اما گاهی در سخن گفتن هنرمندانه عمل میکنم و گاهی نیز به حالتی بیخیال و عارفمآبانه رفتار میکنم.
هوش مصنوعی: یک نفر میتواند با ظاهرهای مختلف و در قالبهای متفاوت به زندگی ادامه دهد. گاهی به عنوان همسر انسانها و گاهی به عنوان همدم و دوست پریها (موجودات افسانهای) به نظر میرسد. این نشاندهنده تنوع در روابط و هویتهاست که فرد میتواند در شرایط گوناگون به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: ای قاآنی، سکوت کن و به دقت گوش کن. اینجا هم جادوگری وجود دارد و هم شاعری.
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که رازها و دانشهای ویژه که در حضور افراد معمولی بیان نمیشود، به کسی گفته نشده است. در حقیقت، این رازها و مطالب عمیق در جمعهای خاص و مخصوص باقی میمانند و در محافل عمومی مطرح نمیشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز بساطقرب از بسکه گشته مست
گاهی کشیده پای گاهی فشانده دست
افتاد بیخبر از وعده الست
از اوج لامکان در این حضیض پست
تا کی وصال دوست جوئی بسر سری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.