کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک
که ز من گرد نیابد چو مرا سازد خاک
اثر باده نابست که در سر درد
بی جهت نیست که می خیزد و می افتد تاک
همه دم بر سر من سنگ بلا می آرد
مگر از آه دلم ریخت بنای افلاک
هست مضمون خط سبزه خاک لحدم
آرزوی خط سبزی که مرا کرد هلاک
گر کنی ز آلایش می خود چه عجب
هست دامان مسیح از همه آلایش پاک
چاک چاکست مرا سینه و مهر رخ او
می زند تیغ دگر بر دل من از هر چاک
مردم چشم فضولی ز رخت یافته ذوق
کم مباد از جهان مردم صاحت ادراک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است. او از رنجهای خود میگوید و ابراز میکند که چگونه مشکلات و بلایای زندگی همچون سنگ بر دوشش سنگینی میکنند. شاعر به تأثیر عشق و زیبایی سرشار از احساسات و همچنین به خاطرات تلخ و شیرین اشاره میکند. همچنین، او به تمایل خودش برای رهایی از آلودگیهای دنیا و رسیدن به روح پاک اشاره میکند و در نهایت، به زیبایی و جذابیت معشوقش میپردازد که قلبش را میزند و زخمهای جدیدی بر آن ایجاد میکند. شعر در نهایت به ارزش درک و تمایز انسانها از هم اشاره دارد.
هوش مصنوعی: از خون دل خود، بدنم را مرطوب کرده است، زیرا وقتی من به خاک تبدیل شوم، دیگر هیچ گردی از من باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیرات عمیق باده یا شراب بر ذهن و احساسات انسان صحبت میکند. وقتی انسان تحت تأثیر شراب قرار میگیرد، ممکن است دچار سردرگمی و بیهدفی شود. در این حالت، او همچون تکیهگاهی ناپایدار میماند که بارها سر برمیدارد و دوباره به زمین میافتد، نشاندهنده ناپایداری و ناتوانی در مواجهه با واقعیتهاست.
هوش مصنوعی: هر لحظه بر سر من مشکلات و سختیها سایه میاندازند، اما اگر از دل حسرتزدهام آهی بماند، آسمانها را ویران میکند.
هوش مصنوعی: موضوع نوشته من در کنار سبزه و خاک قبرم، آرزوی سبزی است که باعث مرگ من شد.
هوش مصنوعی: اگر از آلودگیهای زندگی خود خلاص شوی، چه تعجبی دارد؟ دامان مسیح نیز از تمام ناپاکیها پاک است.
هوش مصنوعی: سینهام به خاطر عشق او پاره پاره شده و مهر رخسار او مانند تیغی بر قلبم ضربه میزند و از هر زخم جدیدی که پیدا میشود، درد بیشتری احساس میکنم.
هوش مصنوعی: مردم به چهره تو زل زدهاند و کنجکاوانه تو را مینگرند، اما نگذار که ذوق و شوق تو کم شود. تو در این دنیا به شناخت و درک رسیدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه نجیب از پی آن شد به فلک بر کورا
همتی بود که آن میشد و او بر فتراک
واینکه در خاک فتادست کنون هم زان نیست
که گزافیست ز دوران و بدی از افلاک
فلک از دور همی دیدش کی دانست او
[...]
ای ز دوری رخت جامه صبرم شده چاک
شخص عقلم شده در چنگ هوای تو هلاک
در دو عالم اگرم هیچ نباشد سهل است
چون تو هستی اگرم هیچ دگر نیست چه باک
ماه دیگر ز خجالت نزند خرگه حسن
[...]
باده پاک است و قدح پاک و حریفان همه پاک
عمر اگر در ره پاکان شودم صرف چه باک
به ریا طعنه مزن پیر مغان را که بود
ساحت عصمتش از وصمت این عارضه پاک
رفت در کوی تو صد سر که کسی تیغ ندید
[...]
نیست از گرد مذلت متواضع را باک
هیچ کس پشت کمان را نرسانده است به خاک
بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک
به هوای لب شکرشکنت پنجهٔ تاک
دست از حلقهٔ زلف تو چسان بردارم
بسته امید سر خویش تو را بر فتراک
عقل و فطرت دو اسیرند تو را در خدمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.