عکس لبت نمود دلم کرد خون قدح
دردا که کرد سوز درونم فزون قدح
بر باد داد رخت سرای سلامتم
یارب که چون حباب شود سرنگون قدح
نقش تو می کند رقم صفحه درون
پا می نهد ز دائره خود برون قدح
گردد مدام کف بلب آورده هر طرف
بر عقل روشن است که دارد جنون قدح
انصاف بر صفای دل صافیش که کرد
بهر لب تو ترک می لاله گون قدح
صیاد هوش و ره زن عقل است غالبا
آموختست از لب لعلت فسون قدح
غیر از قدح مجوی فضولی مصاحبی
زیرا که آگه است ز راز درون قدح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.