با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت میبایدت کشیدن
روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش
سهل است در محبت پیراهنی دریدن
سر حلقهٔ سلامت در دام او فتادن
سرمایهٔ ندامت از بام او پریدن
پیمانهٔ حیاتم پر شد فغان که نتوان
پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن
آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون
یارب به او که آموخت این شیوه رمیدن
دانی که تفسیر از دوستی چیست
از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن
قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان
پیغام آشنا را از دیگری شنیدن
هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است
در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن
آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم
تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دشواریهای آن میپردازد. او از تجربیات خود در ارتباط با یک محبوب یاد میکند که به آسانی به دست نیامده و نیاز به احساسات و فداکاریهای زیادی دارد. شاعر به تلههای عشق و ندامتهایی که ممکن است به بار آورد، اشاره میکند و از بیکارآمدی احساساتش در برابر عشق میگوید. او احساس میکند که عشقش نتوانسته به نتیجه برسد و به چالشهای بیپایان عشق و تلاشهای بیثمر در این راه اشاره میکند. در نهایت، شاعر از تلاش برای رسیدن به آرامش در عشق سخن میگوید که دست نیافتنی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با آن غزال وحشی آرامش پیدا کنی، باید هزاران بار به او ستایش و محبت نشان دهی.
هوش مصنوعی: اگر روزی در آغوش یک سرو زیبا قرار بگیری، لباسی از محبت تکه تکه کردن کار دشواری نیست.
هوش مصنوعی: خود را در دام عشق او گرفتار کردن، موجب پشیمانی است. زیرا اگر از این دام بگریزیم، باید از بلندیهای زندگی خود سقوط کنیم.
هوش مصنوعی: زندگیام به پایان رسید و دریغ که نمیتوانم آن را از دست بدهم و از آن جدا شوم.
هوش مصنوعی: چشمان او به مانند آهو، هرگز نتوانستند من را تسلیم کنند. ای کاش کسی به او یاد داده باشد که چگونه طعنه بزند و فرار کند.
هوش مصنوعی: دوستی به معنای فداکاری و از خودگذشتگی است، یعنی برای کسی که دوستش داریم، باید بتوانیم جان خود را به خطر بیندازیم و در سختیها برای او تلاش کنیم.
هوش مصنوعی: پیامرسان آمد و مردم به خاطر حسادت خود نتوانستند پیام دوستانه را از زبان دیگری بشنوند.
هوش مصنوعی: من هیچ بهرهای از تو ندارم، دردناک است که مانند خاری در پای گل بنشینم و حتی گلی هم نچینم.
هوش مصنوعی: در عاشقی هیچ آسایشی از تلاش و کوشش به دست نیاوردیم و نمیدانیم تا چه زمانی باید برای دلخواهی دنبال عشق بدویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
وی آهوی معانی آمد گه چریدن
ای عاشق جریده بر عاشقان گزیده
بگذر ز آفریده بنگر در آفریدن
آمد تو را فتوحی روحی چگونه روحی
[...]
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن
موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
[...]
با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
[...]
خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن
بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن
بیجهد بر نیاید، جان عزیز باید
جان عزیز دادن، یوسف به جان خریدن
گم کردهایم خود را، راهی نمای مطرب
[...]
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.