هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند میخواهد که ایمان کسانی را که این نوشته را میخوانند و برای او دعا میکنند، حفظ کند. او نگران است که روزی دستش زیر خاک خواهد رفت و میخواهد خط او به یادگار بماند. در پایان، شاعر میگوید چون به اینجا رسیدم، دیگر چیزی برای گفتن ندارم و با سلام پایان میدهد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند میخواهد که ایمان کسانی را که این نوشته را میخوانند و برای او دعا میکنند، حفظ کند. او نگران است که روزی دستش زیر خاک خواهد رفت و میخواهد خط او به یادگار بماند. در پایان، شاعر میگوید چون به اینجا رسیدم، دیگر چیزی برای گفتن ندارم و با سلام پایان میدهد.
هوش مصنوعی: پروردگارا، نگهدار ایمان کسی باش که این نوشته را بخواند و برای من دعا کند.
هوش مصنوعی: زمانی که دستم زیر خاک خواهد رفت، چیزی به یادگار خواهد ماند که نشاندهنده من است؛ یک خط سیاه که نشانگر آنچه بودم، خواهد بود.
هوش مصنوعی: از آنجا که به این مرحله از گفتار رسیدم، اکنون میخواهم سخن را به پایان برسانم و درود بفرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با من به شابهار به سر برد چاشتگاه
ماه من آنکه رشک برد زود و هفته ماه
گفت: این فراخ پهنا دشت گشاده چیست
گفتم: که عرضه گه شه بیعدد سپاه
گفتا: چه خوانم این شه آزاده را بنام ؟
[...]
گر شوم بودتی بغلامی بنزد خویش
با ریش شوم تر ببر ما هر آینه
بر وی تو بروشنی از مهر و ماه به
زلفین تو ببوی ز مشک سیاه به
تو چون بنفشه ای و دگر نیکوان چو کاه
دانی هر آینه که بنفشه ز کاه به
گر من دل کسی بنوازم مشو ز جای
[...]
دهقان بی ده است و شتربان بی شتر
پالان بی خر است و کلیدان بی تزه
انصاف من بده که همی خواهم از تو داد
زیرا که بر سخن توئی امروز پادشاه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.